دين اسلام ذاتاً مستعد و انقلابي گر است . زيرا در مكتبي كه عنصر تعرض و تهاجم نيست به ظلم و ستم و اختناق وجود داشته باشد مي تواند بذر انقلاب را در ميان پيروان خود بكارد هر انقلاب اجتماعي و به طور كلي هر اقدام سياسي بايد داراي پشتوانه نهضت فكري – فرهنگي باشد .
“کانون سبحان“؛ دين اسلام ذاتاً مستعد و انقلابي گر است . زيرا در مكتبي كه عنصر تعرض و تهاجم نيست به ظلم و ستم و اختناق وجود داشته باشد مي تواند بذر انقلاب را در ميان پيروان خود بكارد هر انقلاب اجتماعي و به طور كلي هر اقدام سياسي بايد داراي پشتوانه نهضت فكري – فرهنگي باشد . توانايي اسلامي نيز در تدارك اين پشتوانه تاكيد دارد . روح و ذات اسلام با منفعت طلبي در تعارض است و تحولات اجتماعي را هدف دار مي داند و براي هر تحولي به خاستگاه و هدف آن و نتايج برخاسته از آن مي انديشد ، بكار گيري اصول مكاتب ديگر را براي انقلابي كردن اسلام غير قابل قبول و بسيار خطرناك مي پندارد و اسلام كه اصالتي انقلابي دارد . وسيله نيست كه در خدمت اهداف خاصي قرار گيرد . از اين منظر اسلام در ذات خود يك حقيقت است نه يك مصلحت يك هدف است نه يك وسيله و تنها افرادي مي توانند از اين منبع انرژي اجتماعي بهره بگيرند كه به اسلام به چشم يك حقيقت و هدف بنگرند نه به چشم مصلحت و وسيله . به همين دليل شهيد مطهري به كساني كه اسلام را وسيله مي كنند و انقلاب را هدف ،به شدت حمله مي كند .
ريشه انقلاب هاي اجتماعي در درون انسان و در كشاكش نيروهاي معنوي و مادي در انديشه و روان آدمي بايد جست و جو كرد به نظر ،ميان جنبه هاي زميني و آسماني انسان ، بعضي ميان غرايز متمايل به پايين كه هدفي جز يك امر فردي و محدود و موقت ندارد . وغرايز به بالا كه مي خواهند از حدود فرد خارج شود . تضاد وجود دارد و اين كشاكش به همان صورت در عرصه اجتماع و سياست هم متجلي مي شود .
بنابراين انقلاب اسلامي از اين منظر نبرد ميان انسانها مترقي و متعال كه در آنها ارزش هاي انساني رشد يافته با انسانها پست، منحرف و حيوان صفت كه ارزش هاي انساني شان مرده و چراغ فطرت آنها خاموش گشته است در ستيز است .
علل مختلفي را مي توان در ارتباط علت مبنّيه انقلاب ذكر كرد . از حمله استبداد خشن و وحشي سلب هر نوع آزادي نفوذ استعمار از جنبه هاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي دور نگه داشتن دين از سياست يا بيرون كردن دين از ميدان سياست ، كوشش براي بازگرداندن ايران به جاهليت قبل از اسلام تغيير تاريخ هجري ، تحريف در ميراث گرانقدر اجتماعي ، كشتارهاي بي رحمانه و ارزش قائل نشدن به خون مسلمانان ايراني ، زندان و شكنجه متهمان سياسي ، تبعيض و فاصله طبقاتي ، تسلط عناصر غير مسلمان بر مسلمان در دولت ، نقص آشكار قوانين اسلامي ، بريدن از كشورهاي اسلامي و پيوند كشور هاي غير اسلامي و ضد اسلام مانند اسرائيل غاصب مي باشد . از سوي ديگر علت مبقيه (باقي ) خون شهيدان ، ارائه چهره زيباي و جذاب اسلام واقعي براي نسل معاصر بوسيله مبلغان ديني و اسلامي نقش بي بديل رهبري پيامبر گونه حضرت امام روح الله ، عشق و ارادت مردم بواسطه نفوذ كلام امام و ارتباط ديرينه مردم با اهل بيت نبي مكرم اسلام ، همين عشق مردم به اسلام و پيامبر بر عمق و دامنه نفوذ انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي افزوده است . انقلاب اسلامي با چنين رويكردي مبارزه خود را براي برقراري ارزش هاي والاي ديني و اسلامي برگرفته شده از فرهنگ ناب و مظاهر آن در پي داشته است .
انقلاب اسلامي ايران غرب را با پديده اي مذهبي مواجه كرد كه اگر چه في نفسه جديد نبود و سابقه تاريخي آن، بيش از ۱۴۰۰ سال مي رسيد با شناخت غرب از مسائل بين المللي و برداشت نادرست غربي ها از حركت حزبي و بخصوص اسلامي مطلقاً براي آنان قابل توجيه نبود .
به همين جهت آنها را مبهوت و غافلگير كرد . از اين پديده جديد به نام هاي مختلف ياد كردند . از جمله بنياد گرايي اسلامي ، بيداري اسلامي ، رستا خير اسلامي ، اسلام گرايي و… معروف شد . حركتي مبني بر بازگشت به خويشتن خويش و تاكيد بر هويت فراموش شده اسلامي در جهت احياي ارزشهاي انساني و اسلامي در جهت خلاف منافع كشورها استعماري ، اسلام بعنوان يك راه حل جايگزين كه پاسخگوي نيازهاي مردم در ابعاد گوناگون بود به همين دليل جوامع مختلف مجذوب خود كرد . وطرفي ديگر موجب تقويت جنبش هاي در جهان اسلام در عكس العمل عمومي است موجب مظاهر غربي و تهاجم آنها به ارزش هاي غربي شد.
انقلاب اسلامي ايران نشان داده است كه نه برتري نظامي و نه برتري تكنولوژي قادر نمي باشد در مقابل ملتي مسلمان كه حول يك ايده واحد اسلامي گردهم آمده غلبه كند و مهمترين دليل مخالفت غرب و شرق با انقلاب اسلامي نيز همين ايدلولوژي بود كه بنا به فرموده معمار آن امام بزرگوار (كه خون بر شمشير پيروز است ) مي باشد . انقلاب اسلامي براي دنيا ثابت كرد كه اسلام مي تواند توده هاي بالقوه مردمي عليه استكبار بسيج كند . انقلاب اسلامي مسلمانان را واداشت كه تارهاي تنبيده شده بر اذهان و افكار خود كنار زده و به اين فكر برسند كه آنچه آنها را تا كنون از مبارزه براي كسب استقلال ، آزادي و عزت در سايه انديشه هاي ناب اسلامي بازداشته تبليغات استكباري بوده است .
نويسنده : كرم محمدي
