• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : Wednesday - 24 April - 2024

خاطراتی از«شهيد حميدرضا ابراهيمي» به نقل از قاسم اسدي+زندگی نامه

  • کد خبر : 16226
  • ۰۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۴
خاطراتی از«شهيد حميدرضا ابراهيمي» به نقل از قاسم اسدي+زندگی نامه

به گزارش  سرویس ندای جبهه “کانون سبحان” زندگي نامه شهيد حميدرضا ابراهيمي شهيد در سال 1344 به دنيا آمد و در همان دوران نوجواني پا به عرصه ي جنگ و جبهه ي نبرد نهاد و به خاطر رشادت هاي زيادي كه از خود نشان مي داد پس از گذشت مدت كوتاهي ابتدا به فرماندهي گروهان […]

2015-07-28_060846به گزارش  سرویس ندای جبهه “کانون سبحان”

زندگي نامه شهيد حميدرضا ابراهيمي
شهيد در سال 1344 به دنيا آمد و در همان دوران نوجواني پا به عرصه ي جنگ و جبهه ي نبرد نهاد و به خاطر رشادت هاي زيادي كه از خود نشان مي داد پس از گذشت مدت كوتاهي ابتدا به فرماندهي گروهان و سپس فرمانده گردان عاشورا شد . ذهن و زبان مرزمان حميد پر است از خاطرات رشادت ها و جانفشاني هاي او : مرصاد كمين گاه خائنين سر سختي بود كه تا قلب ايران نفوذ كرده بودند . نيروهاي منافق غافلگيرانه و سريع به پيش مي راندند فرصت زيادي براي آمادگي و تجهيز وجود نداشت شير مردان دلير تند و تيز خود را به محل مي رساندند اوضاع سخت آشفته و مغشوش بود نيروهاي خودي با چنگ و دندان مقاومت مي كردند او چون صاعقه بر دشمن يورش برد فرمانده دلاوري كه اكنون زحمت يك گردان را بر دوش مي كشيد با تمام تير بار بر روي دشمن مي باريد . گلوله هاي آرپي چي را بر فرق اسب هاي آهنين مي كوبيد با كلت و كلانش و ژ3 دمار از خصم برآورد كار به جنگ تن به تن كشيد كسي ياراي مقاومت نداشت آتش معركه بالا گرفت بالا بالانشين سخت ديگر تمام خاك رنگ تو را مي گيرد و چشم هايي كه مي دود بر صخرههاي دور بر راههاي دير تو زنده اي براي هميشه و داغ تو چون خون سياوش در جانمان جاودانه مي سوزد وي در تاريخ 67/5/3 در سر پل ذهاب به شهادت مي رسد . يادش گرامي باد
زندگينامه شهيد حميدرضا ابراهيمي
در سال 1344 در روستاي گنجينه ضروني از توابع شهرستان كوهدشت در دامان مادري با تقوي متولد شد و به سرپرستي پدر بزرگواري تربيت و پرورش يافت.
در دوران كودكي تحصيلات ابتدايي خود را در روستا سپري كرد و در اين ايام به كمك خانواده اش در امر كشاورزي همت مي گماشت.ايشان براي ادامه تحصيل راهي كوهدشت شد و بعد از طي دوران راهنمائي به محض اينكه در خود توان گرفتن سلاح را ديد سنگر تحصيل را رها كرد و به سوي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شتافت و به عضويت رسمي سپاه درآمد و خود را ملبس به لباس آقا اباعبدالله الحسين (ع)نمود.شهيد حميدرضا بيش از 6 سال مخلصانه جنگيد و به قلب دشمن يورش مي برد و سرانجام سرافرازانه مانند ديگر شهداي صدر اسلام در تاريخ 1367/5/3 در عمليات مرصاد توسط منافقين كوردل از عالم خاك به سوي عالم علوي هجرت نمود و به فيض والاي شهادت نائل آمد.شهيد ابراهيمي  فردي شجاع و دلير به علت رشادتهايي كه از خود نشان داد در سمتهاي فرمانده گردان علي ابن ابيطالب بوكان-فرمانده محور عملياتي سردشت-فرمانده گردان جندالله مهاباد-معاونت عمليات مهاباد-معاونت گردان خط شكن محبيبن-فرمانده گردان عاشورا و فرمانده محور عملياتي لشگر 57 ابوالفضل (ع)مشغول فعاليت شد و به هدايت نيروهاي بسيجي در امر عملياتهاي آفندي و پدافندي پرداخت.

خاطراتاتی از«شهيد حميدرضا ابراهيمي» به نقل از قاسم اسدي:

«معاون گردان شجاع»
بعد از پياده روي بسيار زياد در دل شب و شكستن خط دشمن در عمليات والفجر مقدماتي و تصرف موانع و مواضع و سنگرهاي مستحكم بعثيها،تقريباً صبح بود كه به علت مقاومت بسيار زياد دشمن و عدم پشتيباني نيروهاي خودي پيشروي ما متوقف شد و داخل سنگرها و مواضع تصرف شده از دشمن موضع گرفتيم.نيروهاي بعثي از هر طرف ما را محاصره كرده بودند.حدود ساعت ده صبح بود كه در گير و دار جنگ هر كدام از دلاورمردان بسيجي با تمام توان مي جنگيدند و مقاومت مي كردند.
برادر عزيز رسول زيودار معاون گردان فتح از تيپ 15 امام حسن (ع)كه در عملياتهاي بعدي به درجه رفيع شهادت رسيد را ديدم كه در جلو خاكريز يعني قسمتي كه به طرف دشمن بود با تمام شجاعت مشغول زدن آرپي چي به طرف ضد هوائي چهار لول دشمن كه به جاي تيربار از آن استفاده مي كردند و بچه ها را زير رگبار گلوله گرفته بود شليك مي كرد.
موشك آرپي چي به ضد هوائي اصابت كرد و دود به هوا بلند شد صداي تكبير رزمندگان برخاست و با شهامت و شجاعت اين بزرگوار روحيه آنان تقويت شد.
با درخواست علو درجات براي شهداي بزرگوار از خداوند منان

«شجاعت و تسليم»
گردان عاشورا از تيپ 57 ابوالفضل (ع)به فرماندهي حميد ابراهيمي در عمليات نفوذي منطقه غميش آن طرف عراق به عنوان اولين گردان عمل كننده وارد ميدان شد.
اين بزرگوار در دل شب تاريك گروهان يكم اين گردان را با كمال شجاعت و دقت به صورتي از خط دشمن عبور داد و به پشت سر آنها رساند كه اصلاً دشمن متوجه نشد خود اين عزيز به تنهايي چندين نفر از تكاوران عراقي را به هلاكت رساند.
همين بزرگوار با اين همه شجاعت و شهامت يك روز ظهر در ارتفاعات گمو-واقع در منطقه ياد شده كه نماز جماعت برگزار شد و من سعادت داشتم در كنار ايشان باشم.
متوجه شدم كه در حال نماز گريه ميكرد و در مقابل عظمت و بزرگي خداوند عزيز و حكيم تسليم و خاضع بود.
اين عزيز بزرگوار در عمليات مرصاد به دست منافقين وطن فروش و جنايت كار به شهادت رسيد.
يادش گرامي و روحش شاد باد

لینک کوتاه : https://www.kanoonsobhan.ir/?p=16226

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 3در انتظار بررسی : 2انتشار یافته : 1
  1. هوالشهید
    خداقوت ان شاالله در پناه شهدا موفق وموید ومنصور باشید.چراغ هدایت شهدا همچنان راهنمای راه خدای تان باشد.

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.