در زمان جنگ مقید بود در تشییع جنازه شهدا شرکت کندومقید بود که در تشییع جنازه شهدا ، تمام مسیر را پیاده برود و می گفت : خوشا بحال این شهدا، اگر اخلاص داشته باشند
خاطرات جنگ :
در زمان جنگ مقید بود در تشییع جنازه شهدا شرکت کندومقید بود که در تشییع جنازه شهدا ، تمام مسیر را پیاده برود و می گفت : خوشا بحال این شهدا، اگر اخلاص داشته باشند
حجة الاسلام سبحانی می گوید: مرحوم آقا در زمان جنگ راهی جبهه شد اما به ایشان گفتند : وجود شما در شهر لازم است و ایشان برگشت…
حاج حسین قبادی دوست محمد پسر اقا بود وی می گوید:محمد شهید شده بود بچه های سپاه جمع شدیم رفتیم پیش آقا .مشغول درس دادن بود. کفت :چی شده ؟محمد چیزی اش شده؟ گفتیم :حالش خوب نیست . گفت : شهید شده ؟ اگرشهید شده خوشا بحالش واگر مرده خدا بهش رحم کنه. وایشان درسش را هم تعطیل نکرد.
روزهای چهارشنبه به سپاه می رفت و درس اخلاق می گفت؛ مرحوم آقا ارتباط بسیار صمیمی و نزدیکی با برادران سپاه داشت به طوری که بچه های سپاه از صمیمی ترین دوستان ایشان به شمار می آمدند و از محضر ایشان استفاده های معنوی فراوان می بردند. هم اکنون نیز هرکدام از آنان خاطرات بسیار شیرینی از بودن با ایشان دارند. آقای نورخدا براتی از برادران پاسدار (که تصویر ایشان در این عکس نیز موجود است)، می گوید : ” ما از محضر حاج آقا مروجی برای احکام و اخلاق (در جمع برادران سپاهی )استفاده می کردیم؛ و گاهی که می خواستیم (به خاطر اینکه قبول زحمت کرده اند) وجهی به ایشان تقدیم کنیم ، ایشان می فرمود : شما اینقدر با احترام برخورد میکنید ولی من حاضر بودم (ظاهرا منظورشان زمان طاغوت بود) کسی بیاید تا من برایش مسائل شرعی را بگویم و او در عوض به من ناسزا بگوید.” این جمله به روشنی بر دغدغه و اهتمام ایشان نسبت به مسائل شرعی و اخلاص ایشان گواهی می دهد.
