• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : Tuesday - 23 April - 2024

دعای مادر / اسماعیل جمیاری

  • کد خبر : 7487
  • ۲۳ فروردین ۱۳۹۴ - ۰:۰۰
دعای مادر / اسماعیل جمیاری

دامن پر مهر و محبت مادر برای فرزند کانونی گرم و پناهگاهی بی مثل و مانند می باشد و مادر تنها رفیق شفیقی است که چه در قبل از تولد و چه در دوران طفولیت و خردسالی، نوجوانی و جوانی و حتی میانسالی و پیری و در همه اوقات و لحظات ضربان قلبش به عشق […]

دامن پر مهر و محبت مادر برای فرزند کانونی گرم و پناهگاهی بی مثل و مانند می باشد و مادر تنها رفیق شفیقی است که چه در قبل از تولد و چه در دوران طفولیت و خردسالی، نوجوانی و جوانی و حتی میانسالی و پیری و در همه اوقات و لحظات ضربان قلبش به عشق فرزندش می تپد ، با خوشی و شادمانی او روحیه میگیرد و با کوچکترین ناراحتی و ناخوشی فرزندش محزون، نگران و مضطرب می شود و …

در دنیای پر زرق و برق و ماشینی امروزه که خیلی ها سرگرم و غرق در زندگی شده و روز و شب را به هم می دوزند تا خوش باشند و بی نیاز از همه چیز و همه کس ! صفا و صمیمیت، رحم و مروت و بسیاری از مصادیق دیگر همچون صله ارحام  رخت بر بسته و اینترنت و چت، واتس آپ، وایبر و لاین و… بخشی از جامعه را به خود مشغول و از انسانیت مغفول ساخته است !

و اما مادر این فرشته زمینی، از سوی بچه هایش، آری همان بچه های که دنیا آنان را فریب داده، فراموش می شود ولی او هیچ وقت فرزندانش را فراموش نمی کند . با او بد زبانی و بد حرفی می شود، ولی او با صبر و بردباری می گذرد. خانه نشین و گاهی هم از خانه دور و به آسایشگاه برده می شود، و روزها ،ماهها و حتی سالها کسی به سراغش نمی آید اما او چشم به راه و منتظر، نگران حال بچه هایش ! اهل انتقام نبوده، بدیهای آنان را به دل نمی گیرد و هیچ وقت دعای خیرش را از فرزندانش دریغ نمی کند.

آبروی اهل دل از خاک پای مادر است

                         هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است
آن بهشتی را که قرآن می کند توصیف آن

                          صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است

با این توصیف باید بپذیریم که خوشبختی، سعادت و عاقبت بخیری فرزندان مدیون و مرهون رضایت والدین و خصوصا مادر می باشد و چه بسیارند افرادی که موفقیت و نیکبختی خود را حاصل دعای خیر مادر می دانند، که از آنجمله روایت بایزید بسطامی از بزرگان عرفان و تصوف در قرن سوم شنیدنی است، در شبی سرد و زمستانی که باد و باران اجازه خروج از خانه را به هیچ کس نمی داد، مادر بایزید آب طلب کرد و پسر به سراغ کوزه آب رفت تا در کاسه بریزد و به مادر بدهد. اما کوزه را خالی یافت و بی درنگ در پی آب از خانه بیرون رفت و در شب تاریک و مخوف و در زیر تگرگ به سمت چشمه که در فاصله ای نسبتا دور بود رفت و با دستان سرما زده خود کوزه را از آب پر کرد و با سختی زیاد و در حالی که تمام بدنش خیس شده بود و همچون بید می لرزید به خانه برگشت، از اینکه خواسته مادر را اجابت کرده بود، شادمان و مسرور بود، بلافاصله کاسه را از آب پر کرد و بر بالین مادر برد، ولی مادر دوباره به خواب رفته بود، با خود فکری کرد و گفت: چنانچه بیدارش کنم، خوابش به هم می خورد و چنانچه من بخوابم، ممکن است که دوباره آب طلب کند و من در خواب باشم و او تشنه بماند، بنابراین کاسه آب را در دست گرفت و در بالین مادر نشست، تا به محض خواستن آب تقدیمش کند و این انتظار تا سحرگاه ادامه داشت تا اینکه مادر بیدار و فرزند را در آن وضعیت دید، ماجرا را از پسرش پرسید و او نیز آنچه بر او گذشت را بیان کرد. مادر آب خورد، سپس وضو گرفت و به نماز ایستاد و بایزید را دعا کرد و  اینگونه دعایش در حق فرزند مستجاب و او به مقام و مرتبه ای بزرگ رسید و الحق که دعای مادر در حق فرزند معجزه می کند .


 

لینک کوتاه : https://www.kanoonsobhan.ir/?p=7487

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.