سرویس «یادداشت و مقاله » «کانون سبحان»/ محمد منصوری :
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
دیروز تفنگی به هر آیینه سپردند / صدها گل نشکفته سر حادثه بردند
خمپاره و خون بود و شب و دردِ مداوم / با لاله و یاس و صنم و سرو مقاوم
آن روز تفنگ پدی را درِ خانه / بر سینه ی فرزند گرفتند نشانه
فرسود هوای وطن از بوی خیانت / از زهر دروغ و طمع و زور و اهانت
غافل که تبر خانه ای جز بیشه ندارد / از جنس درخت است ولی ریشه ندارد
هرچند که باغ از غم پاییز تکیده / از خون جوانان وطن لاله دمیده
صد گل به چمن در قدم باد بهاران / می روید و صد بوسه دهد بر لب باران
ققنوس به پا خیزد و با جان هزاره / پر می کشد از این قفس خون و شراره
با برف زمین آب شود ظلم و قساوت / فرداش ببینند که سبز است دوباره . . .
16 آذر و روز دانشجو فرصتی دوباره برای بررسی هویت تاریخی و رسالت ملی و دینی دانشجو فرا روی ما قرار می گیرد . ضمن بزرگداشت و یاد و خاطره ی شهیدان دانشجو و تبریک این روز به همه ی دانشجویان سربلند کشورمان ، اهداف و نقش پژوهندگان را در شکل گیری و رسالت جنبش دانشجویی گرامی می داریم . 16 آذر روزی است که سه دانشجوی دانشگاه تهران شهيدان احمد قندچي، آذر شريعت رضوي، مصطفي بزرگ نيا در اعتراض به دخالت های آمریکا و انگلیس در امور کشور همراه دیگر دانشجویان برخاستند و سینه ی خود را آماج گلوله های رژیم پهلوی قرار دادند تا سندی دیگر از روح میهن پرستی ، آزادی خواهی و استقلال طلبی فرزندان این مرز و بوم را برای همیشه در تاریخ ثبت کنند . معلم شهيد دكتر علي شريعتي درباره آنان نوشته است :« اگر اجباري كه به زنده ماندن دارم نبود ، خود را در برابر دانشگاه آتش ميزدم، همانجايي كه بيست و دو سال پيش، «آذر» مان ، در آتش بيداد سوخت ، او را در پيش پاي «نيكسون» قرباني كردند ! اين سه يار دبستاني كه هنوز مدرسه را ترك نگفته اند ، هنوز از تحصيلشان فراغت نيافتهاند، نخواستند ـ همچون ديگران ـ كوپن ناني بگيرند و از پشت ميز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خويش فرو برند. از آن سال، چندين دوره آمدند و كارشان را تمام كردند و رفتند، اما اين سه تن ماندند تا هر كه را ميآيد، بياموزند، هركه را ميرود، سفارش كنند. آنها هرگز نميروند ، هميشه خواهند ماند، آنها ” شهید ” هستند . اين «سه قطره خون» كه بر چهره دانشگاه ما ، همچنان تازه و گرم است. كاشكي ميتوانستم اين سه آذر اهورايي را با تن خاكستر شدهام بپوشانم ، تا در اين سموم كه ميوزد، نفسرند! اما نه، بايد زنده بمانم و اين سه آتش را در سينه نگاه دارم. اینان بودند که به قول حضرت علی (ع) تلنگری به شنوندگان کَر و بینندگان کور دادند تا خواب خفتگان خفته را آشفته سازند و از این بودن پست خویش رهایی یابند . روز 16 آذر سال 1332 به عنوان مبدع جنبش دانشجویی ایران ثبت گردید . 16 آذر به عنوان نماد استکبار ستیزی ، مبارزه با استبداد و عدالت خواهی دانشجو از آن پس همه ساله به رغم کوشش های رژیم و ساواک در دانشگاه تهران و دیگر دانشگاه های سراسر کشور مراسم و تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز بر پا می گرفت تا که امروز این رسالت به دست من و شما رسیده است . علارغم گذشت نوزده سال از تاسیس دانشگاه تهران (قبل از انقلاب ) شاهد جریانی مستقل ، مردمی ، خودجوش و فراگیر توسط دانشجو نمی باشیم . درست روز بعد از واقعه ی 16 آذر سال 1332 و در جَو خفقان و وحشت ، نیکسون معاون رییس جمهوری آمریکا به ایران آمد و در همان دانشگاهی که آن روز به خون شهیدان و دانشجویان بی گناه رنگین بود دکترای افتخاری حقوق دریافت می کند ! صبح ورود نيكسون يكي از روزنامهها در سر مقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشادهاي به نيكسون نوشت . در اين نامه سرگشاده ابتدا به سنت قديم ما ايرانيها اشاره شده بود كه «هرگاه دوستي از سفر ميآيد يا كسي از زيارت بازمي گردد و يا شخصيتي بزرگ وارد ميشود ما ايرانيان به فراخور حال در قدم او گاوي و گوسفندي قرباني ميكنيم؛ آنگاه خطاب به نيكسون گفته شده بود كه آقاي نيكسون! وجود شما آن قدر گرامي و عزيز بود كه در قدوم شما سه نفر از بهترين جوانان اين كشور يعني دانشجويان دانشگاه را قرباني كردند . ناگهان تظاهرات خونین ضد آمریکایی در 16 آذر خودنمایی کرده و به عنوان نقطه عطف ونماد هویت جنبش دانشجویی مبدل گردید این جنبش علاوه بر ویژگیهای استبداد ستیزی مقابله با استکبار جهانی خصلت هایی از یک جنبش اجتماعی را داشت . جنبش اصیل دانشجویی پس از فرو ریختن نظام دیکتاتوری به برقراری نظام جمهوری اسلامی ایران به تعقیب آرمانهای بلند خویش و مبارزه با استکبار و عدات طلبی پرداخت که در شرایط پیش آمده پس از انقلاب ؛ پاسداری از نظام نوپای جمهوری اسلامی ، تلاش برای آبادانی ، پیشرفت بخشهای مختلف کشور و مقابله با توطئه های گوناگون استکبار جهانی از افتخارات ارزشمند جنبش دانشجویی محسوب می شود . دیروز مهمترین آرمان جنبش دانشجویی حفظ سرزمین بود اما ای دنشجویان عزیز از آرمانها کوتاه نیاییم ، آرمانها را بخواهیم ، قله را بطلبیم تا یقین کنیم که به نیمه راه خواهیم رسید البته اگر قله را بطلبیم به یقین به خود قله هم خواهیم رسید . یعنی روحیه آرمان گرایی را که از جمله مصادیق آرمان گرایی است ، تمسک به اصول و مبانی فکریست از دست ندهیم . نکته بعد مسئله خودسازی ، اعتقادی علمی و اعتقادی عملی خودمان را حفظ کنیم ، علیکُم انفسکَم . نگاه دیگر مسئله درس خواندن و پرداختن علمی است باید در محیط های دانشجویی جستجوی دانش باشد . دانش را فقط خواندن متن و فرا گرفتن متون ندانیم .دانشجو بایستی پرسشگر، منتقد به وضع موجود به قصد اصلاح نه به قصد تخریب ، متعمق ، اشکال کننده به استاد و جستجوکننده از زوایا و گوشه و کناره های مباحث علمی بار بیاید . ای روشن اندیشان امروز دانشجوی دیروز با بانگ نوای و نای نی محافل اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی را با سرود عاشقی معطر می کرده بود . صدای دانشجو نوای یاس و غم نیست چرا که هیچگاه گل امید را نشکفته پرپر نکرده است . حال ای پژوهشگران و ای همفکران امروزم ؛ بیایید با مصداق واقع نشدن ابیات شیخ شیراز ، جناب سعدی حداقل زحمات دانشجویان دیروز را پاس بداریم . ایشان می فرماید :
خرما نتوان خورد ازین نخل که کشتیم/ دیبا نتوان بافت ازین پشم که رشتیم
ما کشته نفسیم و بسی آخ براید از / ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
پیری و جوانی پی هم چون شب و روز است / ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم . . .
باشد که ایران جاوید در ضل سایه پر مهر رهبر فرزانه به همت شما ها همچنان از پله های موفقیت بالا و بالاتر برود .
محمد منصوری
شاوار شومیه