سرویس «یادداشت و مقاله » «کانون سبحان»/ کرم رضا پیریایی :سخن گفتن از اصلاح اوضاع و بهبود شرایط در هر زمان و مکانی، تابع در نظر گرفتن و رعایت اصول و معیارهایی ست که مهمترین آنها اصل و عنصر «شناخت» است. پس از شناخت است که میتوان به بررسی و واکاوی سایر عناصر و راهکارها پرداخت و برای ایجاد تغییرات مثبت برنامهریزی کرد.
بحث ما در این یادداشت منطقهی کوهدشت است که کماکان با گسترهی جغرافیایی سابق تحلیل میشود (کوهدشت و رومشگان). شوربختانه این منطقهی مورد بحث در حال حاضر، در شرایط مطالعه برای ارتقاء نبوده و نام این محدوده در قلم و زبان عام و خاص، بیشتر با عناوین مشکلات و معضلات مورد تحلیل قرار میگیرد. بنابراین در چنین شرایطی، برخلاف روال منطقی بحث (لزوم بررسی زمینه های ارتقاء و پیشرفت) ناگزیر باید عناوین آسیبشناسانه، با جهتگیری تغییر بنیادین در نظر گرفته شود.
این نوشته، با تحلیل اصلیترین آسیب حوزهی مورد بحث – یعنی بازیهای سیاسی – پیش رفته و در ادامه با تکیه بر پیشنهاداتی همراه خواهد بود که راه را برای شناخت هر چه بیشتر آسیب اصلی منطقه و تبعات آن باز کرده و خواستار پرداختن جدی به روشهای مردمسالارانهی اسلامی و همهگیر برای رسیدن به بهترین نتایج است.
علت بر شمردن «بازیهای سیاسی» به عنوان اصلیترین آسیب در منطقه، بر همگان آشکار است، چرا که هر کس در این جغرافیا زیست میکند، سهمی به فراخور خود و نقشی نسبی در رقم خوردن این شرایط دارد. از مدیران و نخبگان گرفته تا جوانان و عامهی مردم … بنابراین میبایست، یکبار برای همیشه مسیری آغاز شده و تمام اقشار موثر در آن نقشآفرینی کنند تا با تکیه بر عزم عمومی و خرد جمعی، بتوان به نتایج مطلوب دست یازید.
«سیاسیبازی» سال های سال و دورههای پی در پی است که در رگ شهر جاری است. گر چه به نظر میرسد مردم از این جریان خسته شده و گاه دیده میشود که نخبگان و فعالان سیاسی- اجتماعی نیز به اشکال مختلف، نگرانی خود را به نارضایتی عموم مردم گره زده و اعتراضشان را ابراز داشتهاند. اما زخم آنجا عمیق است و درد آنجا سخت که این بازیهای نازیبای سیاسی، در رفتار، گفتار و اندیشهی اجتماعی– سیاسی مردم نهادینه و جای خود را با اتکا بر ریشههای چندین ساله در جان جامعه محکم کرده و به عنوان یک سلسله عادت، ملکهی اذهان شده است.
اگر همین روند و روال تداوم داشته باشد، بیتردید امیدها برای اصلاح امور در حد شعار مانده و این معیارها و اصول هستند که قربانی جریان جاری خواهند شد و عادات عمومی غلط، دست و پای اندک اشخاصی را که بر اساس «وزنوا بالقسطاس المستقیم» (با سنگ ترازوی درست و مستقیم بسنجید) آمدهاند، خواهد بست و این دور تسلسل مدام ادامه خواهد داشت.
به باور همگان، مشکل اصلی و اساسی آیندهی کوهدشت، آب است. اما به اندازهی یک هزارم بازیهای رایج جناحی و سیاستهای بینتیجه، به این «مهمترین مسئله» برای آینده توجه و رسیدگی نمیشود. مطلبی گفته می شود، حساسیتی ایجاد میشود و پس از ایجاد یک شیب انتقادی یا احساسی تند، فروکش کرده و رها میشود. این در حالی است که اولویتهای مهم و امور اساسی دیگر نیز به همین روال قربانی بازیهای سیاسی میشوند.
جدیترین بحثها، از جمله مسائل مربوط به منابع و سرمایهی انسانی، در مقایسه با دوگانگیها و چندگانگیهای قومی، طایفهای و جناحی، اصلاً به چشم نیامده و در حاشیههای دورتر قرار میگیرند. پس طبیعی است که شایستهسالاری (که در شعار همه به آن معتقدیم و نقل هر محفل سیاسی است) جدی گرفته نخواهد شد.
خواستهی من از مدیران، دلسوزان، نخبگان و اقشار مختلف این است که در پیشرفتهای دیگر استانها و شهرستانهای کشور مطالعه و پژوهش کنند تا ببینند ما در زمینه ی استعداد و پتانسیل در وجوه مختلف، چیزی کم نداریم، بلکه بیاغراق افزونتریم. میتوان صدها نمونه را در کشور بر شمرد که در سالهای گذشته، در زمینههای مختلف، پیشرفت چشمگیر داشتهاند، در حالی که ما در قیاس با شهرهای استان خودمان نیز، از حیث پیشرفت و توسعه، اشتغال و اقتصاد و … جایگاه خوبی نداشته در صورتی که باید اعتراف کرد که از نظر سیاسی «مثلاً» صدرنشین هستیم.
روشن نیست که این بالانشینی سیاسی و کثرت نخبگانِ این زمینه، برای ما تاکنون چه فایدهای داشته و دارد! پس بهتر است با ترازوی درست بسنجیم و پیمانه را تمام دهیم و از کمفروشان نباشیم. أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ. سوره شعراء- آیه 181
لازم است که عناصر مطرح و برگزیده و نخبگان بدانند، در تحلیلها و اظهارنظرها، در شناساندن مسائل و بررسی امور نباید کمفروشی کنند. مباحث جامعه، مباحث مردم است. «اشیاء مردم را به آنها کم ندهید». این مسئولیت سنگین محوریت و مدیریت، فقط با معیارها و اصول ارزشی دینی روا داشته میشود و عدم توجه به آن نارواست.
اما؛ بازیهای سیاسی تنها آفت و آسیب منطقه و دیار ما نیست، بلکه همانطور که اشاره شد، از دیدگاه بنده، مهمترین آسیب است که آسیبهای بزرگ و کوچک دیگرمان، تابعی از آن به شمار میآیند.
لازم است در این قسمت اشاره کنم، بنده نه تنها با سیاست مخالف نیستم، بلکه از طرفداران سیاست نیز هستم. سیاست به طور طبیعی حتی بالاتر از برنامه، برنامه بالاتر از قانون و قانون بالاتر از مقررات است.
پس سیاست هم رفیع است و هم شریف. این که شهید آیتالله مدرس فرمودند: «سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست» به طور طبیعی با بازیهای سیاسی رایج کاملاً متفاوت است. سیاستمدار در تعریف درست، کسی است که مفاهیم بالاتر از برنامه را پیگیری میکند، تا برنامه را به قانون و مقررات و اجرا برساند. چنین شخصی سیاستمدار است. حال اگر این موضوع پرارزش، به جای تدبیر در امور مردم، تبدیل به بازی و بازیچه شود، برنامهای شکل میگیرد؟ توسعه ای نوشته میشود؟ قانونی اجرا میگردد؟ پس این بازیها خیلی خطرناک هستند.
در حد شهرستان نه شناخت منابع سخت است، نه شناخت موانع و نه اجرایی کردن برنامهای که باید بر اساس منابع باشد مشکل و نه برطرف کردن موانع از سر راه زندگی مردم ناشدنی است؛ اما سیاستورزان اگر به جای رفتار بزرگسالارانه، اوقات عمومی و گرانبها را صرف بازیهای بچهگانه نمایند، فرصت «حرث و نسل» را از بین برده و دیگر نه فرصتی برای بهرهبرداری از استعدادهای انسانی در فرهنگ، اقتصاد، صنعت، کشاورزی و … باقی میماند و نه امکان پیاده کردن فرمولهای تسخیر و تصرف منابع خدادادی به عنوان خلیفهی خدا در زمین.
جریانهای سیاسی لازم است به این آیه توجه کنند: اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم (سوره رعد، آیه11)
گزارهای که هر از گاهی ما با هم تکرار میکنیم، حول محور لزوم تغییر بوده که گاهی شعار انتخاباتی ما میشود و گاه یک نتیجهگیری علمی و دانشگاهی. همواره اصرار داریم که تغییر باید ایجاد شود، اما هر چه سنگ آن را به سینه می زنیم، تنها راجع و برای دیگران است و به ندرت دربارهی تغییر خود میاندیشیم و سخن میگوییم و عمل میکنیم، در حالی که برای پیگیری حقیقت، شرط اول قدم، ایجاد دگرگونی در خودمان است.
هرچه هست از قامت ناساز بیاندام ماست ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست (حافظ)
اگر تازه به فکر این میافتیم که به راه آهن نیاز داریم یا جادهی چهارخطه نداریم، اگر لطف خدا و طبیعت، تنها سرمایههای گردشگری ما هستند (اگر چه طبیعت مان نیز به خاطر آسیب های موجود، حال و روز مناسبی ندارد) اگر زمینهای پر ارزش و دشتهای حاصلخیزمان ثمری نمیدهند و تنها ثمرهی مثالزدنیمان انار سیاب است که لنگانلنگان، راهی به صادرات جسته و بسیاری اگرهای دیگر … برای این است که ما نه خود را تغییر میدهیم، نه شناختمان را و نه شیوههای کهنه و روشهای ناکارآمدمان را.
بیتردید کوهدشت و رومشگان، از جهات مختلف منابع طبیعی، پتانسیلهای بیشتری نسبت به بسیاری از مناطق کشور و حتی دنیا دارند اما هر چه هست از قامت ناساز نخواستنهای ما و بی اندامی ما در سرگرمیهای گستردهی سیاسیمان است که روح، قلب، ذهن، زبان و زمان ما را به خود مشغول کرده است.
اما برای رسیدن به شناختهای مورد نیاز و پی بردن به زوایای پنهان معضلات منطقه، چه چارهای باید در کار کرد؟ پاسخ این پرسش در ذهن من از دیرباز، تکیه بر تضارب آراء و خرد جمعی از طریق تشکیل مناظرههای عادلانه و کرسیهای آزاد اندیشی در بستر زمان، مکان مناسب و با حضور صاحبنظران و نخبگان بوده است.
اما منظور از مناظره و کرسیهای آزاداندیشی چه میتواند باشد؟
بنده میگویم؛ همین مباحث را با هم در جمع مردم به بحث و مناظره بگذاریم. البته مناظره بر اساس معیارهای دقیق، حساب شده و عادلانه باید صورت گیرد. چرا که مناظرهی سازنده با رقابت نفسانی همخوانی ندارد. مدعیان بنشینند و در محیط و مساحتی دوستانه، با مدیریت و برنامهریزی صحیح، مستدل و با برهان ملموس، از استعدادهای شهرستان بگویند، راهکار بدهند و در مورد نتیجهگیری مثبت، اندیشه کنند. در چنین مجمعی، طبعاً مفهوم و مصداق تغییر ثمر بخش و مثبت، بیش از پیش روشن میشود و مناظره هم در اساس باید همین هدف را دنبال کند.
کسانی میتوانند محور و میداندار کرسیهای آزاداندیشی باشند که مطالعات جدی علمی و تجارب گرانسنگ عملی در پیشبرد امور و تحقق برنامهها را در کارنامهی خود داشته باشند. هر کسی نمیتواند دربارهی اولویت ها سخن بگوید، مگر آنکه در گرماگرم تحلیل ضرورتها، کارکشته و پخته شده باشد، که در منطقهی ما از این دست استعدادها و مهرههای موثر و کارکشته کم نیست.
برای مثال از اصل 48 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران استفاده میکنیم که می گوید:«در بهرهبرداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استانها و مناطق مختلف کشور باید تبعیض در کار نباشد، به طوری که هر منطقه به فراخور نیازها و استعداد رشد خود، سرمایه و امکانات لازم داشته باشد»
اینجا پرسشی که مطرح میشود این است؛ «وظیفهی پیگیری این اصل، بر عهدهی چه اشخاص، مجموعهها و سازمانهایی است؟» بیتردید برای پیگیری و نتیجهگیری در این زمینه، مدیران بیاطلاع، مسئولان غیر متمرکز و چند شغله، سیاسیونِ سرگرم کارهای شبه حزبی (که کارشان میشود همان سیاسیبازی و باندبازی تا امور پیشرفتهی حزبی) و افرادی از این دست، متوجه ظرفیتها نبوده و گنجایشها را نمیفهمند، چرا که گستره و سرزمین تحت مدیریت خود را نمیشناسند و یک روز از صنعت میگویند و تعدادی از صنایع را نام میبرند و فردای آن از کشاورزی و چیزهای دیگر سخن میرانند.
در حالی که عمل به این اصل (اصل 48 قانون اساسی) به شناخت دقیق و همهجانبه – نه تنها از کوهدشت، بلکه از استان، منطقه و کشور – نیازمند است، زیرا مفهوم «عدم تبعیض» به شناخت همهی اینها مرتبط میشود. تازه این ابتدای راه است و بحث بر سر شناخت، در حالی که ما نیازمند تنظیم الگوهای پیشرفتهی پیشرفت و توسعه برای شهرستان و استان هستیم.
اینجا یک مقدمه ی مهم نیاز بوده که همانا تدوین سند آمایش استان و شهرستان است. هر چند ظارهاً این سند تدوین شده و اگر چنین بوده و این سند بر اساس واقعیتهای موجود استان و شهرستان شکل مدون گرفته باشد، لازم است که نخبگان و مدیران در جلسات مباحثه، با حضور مستقیم مردم، پیگیر نقش شهرستان در تحقق چشمانداز استان و کشور با مقصد سال 1404 باشند.
پس روی سخن بنده با مسئولین و صاحبنظران همشهری است؛ برای اجتناب از آسیبهای جدی، فرمول ایجاد فضای اینگونه مباحثات و عمومیسازی آنها تابع شرایط و پیشفرضهایی ست. از جمله آنکه مردم، مسئولین، نخبگان و طیفهای تاثیرگذار، محور پیگیریهایشان، ظرفیتهای واقعی شهرستان باشد.
همچنین شناخت راهبردهای بخشهای مختلف و سیاستهای اجرایی آنها و نیز مرور دقیق برنامههای اولویتدار توسعه در ابعاد مختلف و… اینجاست که اقشار نامبرده میتوانند مدعی باشند که به عنوان یک شهروند به نقش اصلی شهرستان پی برده و نقشهی راه را متوجه شدهاند و در نهایت، همدلی و همزبانی پس از درک نقش و شناخت نقشه، مفهوم واقعی پیدا میکند.
کوهدشتیها میتوانند؛
یکی از انگیزههای اصلی بنده در مطرح کردن و پیگیری این موضوعات و ارائهی آن در قالب یک چارچوب، وجود مخاطبین و ذهنهای قوی و درکهای ویژه در میان همشهریان عزیز است. یعنی بر این باورم که اگر ما از گذشته تا حال، این مخاطب را طراحی میکردیم و او را جایگزین بازیهای سیاسی غیرضرور میساختیم، ذهنیت خلاق کوهدشت، در عرصهی سیاستگذاری و برنامهنویسی، در مقام نمایندگی تصویب قوانین، حد مباحث را به اوج میرساندند و پیشرفت چشمگیری را به دنبال داشتند.
از دیگران بسیار میشنویم؛ «این شهر را چه شده است؟ شهری که دلاورانش در فرماندهی جبههها درخشیدند و آن نیروی انسانی توانمندی که از ابتدا تا انتهای دفاع مقدس فرزندانی کمنظیر به عرصه آوردند. این همه تجربه و ید طولی در زمینه های مختلف صفی و ستادی و غیره…»
پاسخ ما در برابر چنین پرسشهای شاید طعنهآمیز در خصوص دیارمان چیست؟
بیتردید، جز جبران و تلاش برای تغییر مثبت راه دیگری نیست و این تغییر نمیتواند بهانهی حمله به دیگران باشد، تنها باید بخواهیم و در نهایت اجرا کنیم.
برای نمونه، در خصوص سد معشوره؛ من در این خصوص پیشنهاداتی داشته و ارائه کردهام. از گذشتههای دور تا هم اکنون، همه میگویند ما طرفدار اجرای سد معشوره هستیم. سالها گذشته است و بیش از نیمی از آخرین دورهی انتخاباتی نیز رفته است. پس چرا خبری نیست؟
معشوره هنوز هم سنگ محک محکمی است برای شعار و عمل. پیشنهادات دیگری هم دارم که البته مایلم جدای از ادامهی بحثهای گذشته، با آنهایی که در حال حاضر در رأس امور هستند و مسئولیت دارند یا با کسانی که مدعی خدمات بزرگ به مردم هستند، راجع به اولویتها، کرسی آزاداندیشی و مناظرهی سالم داشته باشم. علت این پیشنهاد هم، ایجاد گرایش عمومی به مباحث ضروری و امور جدی مربوط به معیشت، کرامت و زندگی مردم و البته ایفای نقش در اجرای وظیفه و نقش اصلی کوهدشت است.
در پایان نیز به برخی از مهمترین عناوین مناظره اشاره میکنم تا چارچوب مشخصی تقدیم مخاطبان و طرفهای احتمالی مناظره ارائه شده باشد:
1- آمایش سرزمینی
این مقوله بسیار گسترده و پرداختن به آن بسیار ضروری به نظر میرسد. خوب است در چنین زمینه ای بحثهای کلی شکل گرفته و افکار عمومی را وارد گود نماییم. بحثی تحت عنوان «وضعیت موجود و چگونگی آیندهنگاری بر اساس ظرفیتهای شهرستان.»
در برگیری و حوصلهی این بحث از حیث گستردگی به گونهای است که میتوان بر اساس آنچه پیشتر سخن راندیم، چشمانداز کوهدشت در سند 1404 و ماموریتهای خودمان در این سند را در زمینههای مختلف تحلیل و بررسی کنیم. در این سند، میتوان به زمینههای کشاورزی، صنعت و معدن، گردشگری، خدمات و بازرگانی و … ورود کرد و راهبردهای هر کدام از این بخشها و سیاستهای اجرایی و اولویت برنامهها را مورد بحث قرار داده و در بوته ی نقد و مناظره ی صاحب نظران گذاشت.
2- شهر، شهرداری و شورا و مدنیت
از آنجایی که جغرافیای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ما رابطهی مستقیم با مدنیت و امور شهری ما دارد، مناسب و مطلوب و نیز ضروری است که مباحث مربوط به شهر، شهرداری و شورای اسلامی شهر و نیز امور زیربنایی شهر، ظواهر و مبلمان و زیبایی آن و چگونگی ارتقاء همهجانبهی شهر کوهدشت از جهاتی که گفته شد، از مباحث مناظره و کرسی آزاد باشد.
3- صنعت گردشگری
هر چند در بند اول و با عنوان آمایش سرزمینی به این مبحث به صورت کلی اشاره شد، اما گردشگری در کوهدشت بسیار مستعد پرداخت و توجه است. صنعتی که فرهنگ عمومی میخواهد و نیز حمایت و هدایت دولت و نیازمند تسهیل سرمایهگذاری در بخش خصوصی میباشد؛ چرا که شکر خدا، بستر این صنعت در طبیعت منطقهی ما مهیا و منابع فراوان است.
كرمرضا پيريايي
استاندار سابق قم و همدان
منبع:شمارهي 346 هفتهنامهي سراسري سيمره روز چهارشنبه نهم دي ماه 1394