• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : Tuesday - 19 March - 2024

فاجعه باران در مصیبت

  • کد خبر : 38242
  • ۱۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۹
فاجعه باران در مصیبت

سرویس یادداشت و مقاله «کانون سبحان»/ بهروز پیری: > یاران > بیشتر به فاجعه شبیه است تا به > مصیبت,گسیختن افسار جهالت از دست > اندیشه را.زیرا مصیبت از دست دادن > است برای بدست آوردن و فاجعه بدست > آوردن است برای از دست دادن.مصیبت > از دست دادن وابستگیها و تعلق هاست > […]

مثنوی زیبای بهروز پیری خطاب به رهبر معظم انقلاب

سرویس یادداشت و مقاله «کانون سبحان»/ بهروز پیری:
> یاران
> بیشتر به فاجعه شبیه است تا به
> مصیبت,گسیختن افسار جهالت از دست
> اندیشه را.زیرا مصیبت از دست دادن
> است برای بدست آوردن و فاجعه بدست
> آوردن است برای از دست دادن.مصیبت
> از دست دادن وابستگیها و تعلق هاست
> برای بدست آوردن بریدنها و فارغ
> گشتن ها,اما فاجعه بدست آوردن بر
> پریشانیها و انحرافهاست برای از
> دست دادن اراده ی اندیشه ها.
>
> هدف دانستن این ضرورت است که
> پیشامدها و رخدادها در عرصه ی
> فعالیتهای فردی و اجتماعی صادره
> از اندیشه ی انسان است در دایره
> سعادت و یاهلاکت.ولی نباید غفلت
> ورزید از دانستن این مهم که فاجعه
> به خودی خود وجود خارجی و عینی
> پیدا نمیکند,این رخداد واقعیتیست
> در دایره ی حقیقت که در زیر سایه آن
> و به مدد جبر زمان و یاری همراه
> همیشگی انسان,جهل,به منصه ی ظهور
> میرسد.
> پیرو آفتاب آمد دلیل آفتاب,فاجعه
> صادره از جهل است.آنهم خطرناک
> ترینش,جهل مرکب.به مانند نسبت
> هابیل و قابیل به پدر خود,جهل و
> شعور را باید فرزندان خلف و ناخلف
> اندیشه دانست.پدری که جدای ازآن
> آدمی مشتی استخوان و لختی پوست
> بیشتر نیست.
> کوتاه سخن اینکه,محو شدن شعور و
> آگاهی در تاریکی ظلمت اندیشه,عمده
> ترین دلیل در به وقوع پیوستن فاجعه
> ای میباشد.
> آیا میتوان صرف هجرت تراژدیک سه
> قربانی فقر نه باران در بحبوحه ی
> اشتیاق عوام از سماع بالگرد
> درعروسی آسمان و رضایت اذهان از
> شنیدن آمار و ارقام,چشمهای
> شعورمان را بر روی فاجعه ای ببندیم
> که لطف باران پس از سالیان سال
> غبار غفلت را از چهره ی کهنگی آن
> شست؟
> فاجعه ای که طاقت سعه صدر و آرامش
> سخنگوی محترم دولت را نیز سرآورد و
> لبان اعتراضش را به سخن واداشت در
> پرداختن به ساختارو بنیادهای ضعیف
> مدیریتی در جغرافیای کوهدشت.
> درازی سر قصه ی حال و روز پریشان
> مدیریت بیمار کوهدشت,این قطره اشک
> چکیده از چشمان فقر بر اطلس ایران
> زمین,بر هیچ انسان روشن بین و روشن
> فکری پوشیده نیست.مریضی مبتلا به
> سرطان لا علاج سیاست زدگی در طاعون
> فقر خواص و جهل عوام.فقر و جهلی که
> باید در سرزمین اندیشه علت
> ظهورشان را جستجو نمود.
> اریکه نشینان قدرت و مقام در
> بازارگرمی وابستگیهای حزبی و
> جناحی و در غوغای قومیت و قبیله
> گرائی,صرف داشتن تحصیلات عالیه ی
> دانشگاهی اغلب نامرتبط با تخت
> صدارتی که به نام مدیریت بر آن
> تکیه زده اند,با پنداشت اینکه طی
> کردن مدارج بالای علمی,گرسنگی
> آنها را به منتها علیه درجه ی سیری
> رسانده,ناخاسته در دام غروری کاذب
> و فریبی بزرگ گرفتار می آیند که
> رخصت عبور از بن بست فقر فکر را به
> اندیشه آنان نمیدهد.اینجاست که
> منافع فردی بر مصالح عمومی و
> اجتماعی ارجعیت پیدا میکند و با
> شیوع و گسترش طاعون جهل در سرزمین
> اندیشه,فرهنگ مطالبه گری و احقاق
> حق مشق سفر ساز
> کرده و هجرت از اذهان عوام را آغاز
> میکند.
> بنابراین عدل و انصاف ایجاب میکند
> پذیرفتن این حقیقت را که اگرامروز
> در جامعه ی ما فاجعه ها در حال سبقت
> گرفتن از یکدیگر برای بوقوع
> پیوستن میباشند,به سبب وجود
> ساختارها و بنیادهای ضعیف مدیریتی
> است که فقر و جهل در اندیشه ها عمده
> ترین و اصلی ترین دلیل در شکل گیری
> آن است.
> اما نکته ای مهم که غفلت از آن
> اجحاف است در حق مدیران کنونی
> شهرستان ونادیده انگاشتن زحمات
> آنان در مدیریت بحران اخیر که در
> قالب سیل نمود پیدا کرد و آن
> اینکه,نباید مشکلات ساختاری و
> بنیادین مدیریتی در شهرستان را از
> جانب تیم مدیریتی حال حاضر
> دانست,بلکه آنگونه که گفته شد,این
> قصه سر دراز دارد و روند شکل گیری
> آن را باید طی کردن یک پروسه ی
> زمانی سی ساله دانست که دیگران نیز
> در آن سهیم هستند.
> شکی نیست که فقر و جهل زمانی از
> اندیشه ها رخت برمیبندد که زره
> ایمان را بر قامت آن پوشاند و
> مجهزش ساخت به سلاح تقوا.در غیر
> اینصورت هیچ گاه امید به تغیر چنین
> روندی به بار نخواهد نشست.
> اگر ما میخواهیم که سعادت فردی و
> اجتماعی را در زندگی به تماشا
> بنشینیم باید هم خواص و هم عوام
> ما,هر کدام در گستره ی فکری خود
> بدانند تاثیر اراده خداوند بر
> پدیده ها در راستای اراده ما
> انسانهاست و دانستن این یعنی
> ایمان پیدا کردن به(ان الله لا
> یغیرو ما بقوم حتی یغیرو ما
> بانفسهم ).

لینک کوتاه : https://www.kanoonsobhan.ir/?p=38242

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.