به گزارش کانون سبحان؛ شاعر انقلابی و ارزشی کوهدشتی غزلی برای زلزله زدگان کرمانشاه سروده است که به شرح زیر می باشد:
ای به خوابش رفته در ویرانه ی آوارها
قصر شیرین گشته ویران از شبیخون بلا
باز هم در عقد مکر آراست خود را این عجوز
بار د یگر کشته بیداد جهان فرهاد را
بعد شیرین و جفا در عشق فرهاد آسمان
دور بود از عدل سلطان بیستون را این عزا
مرگ پایان کبوتر شد شبی و تازه گشت
در درون سینه ها داغ بم از این ماجرا
آتش خشم زمین در صور لرزه چون دمید
طول و عرض خاک کرمانشا قیامت شد به پا
ناگهان در جان میهن ولوله شورش فکند
غرق در گرداب ماتم دل شد و احساس ما
همچو ابر نوبهاران اشک ریزد های های
گونه ی سرد زمان را چشم تاریخ از جفا
سیر از خون زمین اینبار گشتی ای فلک؟
بس نبودت ننگ بم آخر بگو دیگر چرا
قصه ی این غصه بهروز ار که پایان می نمود
خلوت غم را نبودی سینه ی ما آشنا
درود جناب پیری
امید که مسیر پیش رو ، هموار گردد و چاله هایش نمایان
اندیشه تان پویا