سرویس یادداشت و مقاله «کانون سبحان»؛/ عرفان سعادتی فر*: چه حکایت ها دارد رقص این پرچم که بر فراز دستانت افراشته ای ، چه داستانها دارد طنین سرود یک ملت با شاهکار تو ، چه قصه ها دارد فوران غرور یک سرزمین با حماسه سازیت ، چه اشکها و لبخندها که از سر ذوق میخواهند همسفر دلاوری هایت باشند ، چه شادکامیها که به قلب مردمانت هدیه کرده ای و چه واژه ها که به صف ایستاده اند تو را بسرایند.
اما حیف،صدحیف که تقدير طاقت قد کشیدن رستم سرزمین من را نداشت ،افسوس هزاران افسوس كه اقبال دلت را شکست دلي که دم نزد و همچون روزهای پرشکوهش بر روی تشک آرام و سبک بال بدون شکوه و شکایت همه نامهربانی ها را درون خویش باقی گذاشت و کنار کشید تا حسرت طلای هشتاد و چهار کیلوی المپیک برای مردم ایران باقی بماند.
صد البته که جدا از ویترین رنگارنگ افتخاراتت که پر از طلاهای آسیا و جهانست و هر بیننده ای را مجذوب میکند ، طلای اصلی ات را از قلبهای پاک هموطنانت گرفته ای که همواره مهر و محبت بی پایانشان را بذل قامت استوار و بدرقه راهت کرده اند.
طالب عزیز تو از دنیای قهرمانی رفتی اما هستند جوانانی از زادگاهت که با آموختن دلاوریهایت انگیزه و شجاعت و غیرت را پیشرو راهشان قرار دهند و تا آخرین نفس برای ادامه راه تو خواهند جنگید و بدون شک روزی وارث دوبنده پرافتخارت خواهند شد…
* نایب قهرمان جوانان آسیا
خبر سعید گلی / کانون سبحان
عالی بود.