• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

بسم رب العشق رب الفاطمه / منصور نظری

  • کد خبر : 28036
  • ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۳
بسم رب العشق رب الفاطمه / منصور نظری

بسم رب العشق رب الفاطمه هست فردا روز میلاد ولی / عاشقِ بر فاطمه، مولا علی هست فردا روز زیبای پدر /  من ندارم سایه‌اش اما به سر او سحرگاهی به رنگ لاله‌ها / در میان اشک و آه و ناله‌ها بار رفتن بست و ترک ما نمود / جان فدایِ حضرت زهرا نمود در […]

امام علیبسم رب العشق رب الفاطمه
هست فردا روز میلاد ولی / عاشقِ بر فاطمه، مولا علی
هست فردا روز زیبای پدر /  من ندارم سایه‌اش اما به سر
او سحرگاهی به رنگ لاله‌ها / در میان اشک و آه و ناله‌ها
بار رفتن بست و ترک ما نمود / جان فدایِ حضرت زهرا نمود
در غریو کوه و بهتِ سبزِ دشت / رفت بابایم دمشق و برنگشت
اولین سال است که روز پدر /  مانده چشمانم به را ه او به در
گرچه از غم‌ها دلم آشفته است /  کِی کنم باور که بابا رفته است
تا همیشه چشم می‌دوزم به راه /  پشت ابر آخر نمی‌ماند که ماه
سال دیگر شاید او آید ز راه /  دانم او قولش نگردد اشتباه
زیر این سنگ زمخت و سخت و سرد /  گفته مادر خفته بابایم به درد
زیر لب پرسم خدا مادر چه گفت / می‌شود آیا به زیر سنگ خفت
زیر مشتی خاک‌ها بابای من  /  خفته تنها آن‌همه دنیای من
باورم هرگز نمی‌گردد، محال /  این‌همه باشد مگر خواب‌وخیال
صبح فردا چون‌که برخیزم ز خواب / می‌دهد بابا سلامم را جواب
می‌پرم مستانه در آغوش او  /  می‌نهم سر عاشقانه دوش او
حتماً او امشب کنارم خفته است /  قصه‌ای دیگر برایم گفته است
گرمی دستش تنم حس می‌کند /  خانه عطرآگین نرگس می‌کند
صبح فردا در بغل او گیردم /  او نبیند گر مرا می میردم
صبح فردا می‌برد من را خرید /  تا بگیرم هدیه‌های روز عید
تا لباس نو بپوشد از برم /  عشق باباجان بگوید دخترم
گفته بود او زود آید از سفر  /  تا نماند دیدۀِ دختر به در
کرده دیر او آمده روز پدر  / قاصدک دیگر ندارد او خبر
از دمشق او گفته بود آید چو باز / بهر من آرد عروسک‌های ناز
آن عروسک‌ها مرا آورد باز / برنگشت اما خودش بابای ناز
گفته بود او زود می‌آید، ولی / کرده دیر آن عاشق سید علی
شاید او فردا بیاید از سفر / در کنارم باشد او روز پدر
می‌شود مادر بیاید باز او  / دخترش را تا نماید ناز او
می‌شود باز او مرا لوسم کند / در بغل گیرد مرا بوسم کند
ای دلم تنگِ نفس‌هایت بیا / آه بابا، جانِ زهرایت بیا
گر نیایی دخترت دق می‌کند /  روز و شب ازبس‌که هق‌هق می‌کند
قاب عکست را بغل تا کی کنم / بی تو تاکی روز و شب را طی کنم
دخترت دق کرده بابا، پیر شد / زندگی را بی تو بابا ، سیر شد
بی‌قرار سرنهادن شانه‌ات /  کنج ویرانه منم دردانه‌ات
ای به دوشت بیرق زهرا فراز / کو سرت تا در بغل‌گیرم به ناز
پیکری کو تا در آغوشت کِشم  / کو لبی تا طعمِ بوس از آن چِشم
کنج این ویرانۀِ ماتم‌سرا /  زینبی کو تا بغل گیرد مرا
از غمت بر سینه سر اونگ توست / بس که بابا دخترت دل‌تنگ توست
دل‌خوشانِ شادیِ روز پدر / های مردم اندکی آرام‌تر
بغض دارد دختری اینجا به لب /  گَشته بابایش شهیدِ در حلب
نیست بابا در کنارش روز عشق  / رفته بابایش سفر شهر دمشق
اندکی آرام‌تر شادی کنید  /  از شهیدان حرم یادی کنید
های مردم یادی از آن‌ها کنید / یاد آن بگذشته از جان‌ها کنید
یادتان می‌آید ای مردم ز عشق / از علمداران زینب در دمشق
های مردم یاری زینب کنید / روزتان را با شهیدان شب کنید
ای مدافع‌ها حرم را در دمشق /  عیدتان باشد مبارک اهل عشق
روز میلاد امیر المومنین / بر شما تبریک علمداران دین
ای شبستان ولایت را قمر / کلنا عباس زینب‌ها به سر
رخت عباسی زینب کرده بر  / بر شما فرخنده این روز پدر
ای علمدار قمر روی شهید / هرکجا هستی پدر خوش بر تو عید
به امید ظهور حضرت یار
اول اردیبهشت 1395 منصور نظری
لینک کوتاه : https://www.kanoonsobhan.ir/?p=28036

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.