گروه : عمومی » کوهدشت » لرستان » مروج دین » ویژه نامه » یادداشت
ساعت : ۲۳:۵۴
شناسه : 13922
تاریخ : ۱۸ خرداد ۱۳۹۴
آیت الله مروجی«ره» عالمی عامل آیت الله مروجی«ره» عالمی عامل

به نام خداوند جان و خرد سرویس مروج دین کانون سبحان/ حجت الاسلام سید محمد صادق محمدی وفایی: تا پنجمین سالگرد رحلت عزیز شهرمان استاد مروجی«ره» زمان زیادی باقی نمانده است. هرچند بیش از هزار و هفتصد روز از دفن او می گذرد اما یاد و ارادت به او همچنان در دلها باقی است . […]

2015-06-08_122205به نام خداوند جان و خرد
سرویس مروج دین کانون سبحان/ حجت الاسلام سید محمد صادق محمدی وفایی: تا پنجمین سالگرد رحلت عزیز شهرمان استاد مروجی«ره» زمان زیادی باقی نمانده است. هرچند بیش از هزار و هفتصد روز از دفن او می گذرد اما یاد و ارادت به او همچنان در دلها باقی است . امام علی(ع) فرمودند : «مال اندوزان با آن که زنده اند ، مرده اند اما عالمان ،تا دنیا هست زنده اند.پیکرهایشان از میان می رود ،اما یادشان در دلها وجود خواهد داشت.»
آنچه که آن استاد را در دلها ماندگار کرد ، علم و عمل درهم تنیده بود . او روحانیی راستین و مصداقی بارز برای عبودیت خداوند بود .عبادتهای سرشار از اخلاص آن عالم ربانی ، او را به انسانی ملکوتی تبدیل کرده بود .عبادت های او همه ی معیارهای عبودیت را داشت زیرا كسی خدمت امام صادق(ع) آمد. گفت حقیقت عبودیت چیست؟ امام فرمود: اگر كسی به سه چیز معتقد باشد، او بنده‌ی واقعی است.
یکم:
«أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْكا» خودش را مالك چیزی نداند.
دلبستن درجای قابل تصوراست که چیزی برای دلبستن وجود داشته باشد.اما آن استاد چون زاهدانه زندگی می کرد ، زمینه احساس مالک بودن را نیزاز بین برده بود.او سلمان وار داری هایش را به آخرت منتقل کرد.
مردى به منزل سلمان محمدی رفت در خانه او جز یك شمشیر و قرآن ندید با تعجب پرسید وسایل منزلت کجاست؟ سلمان گفت پیش روى ما منزلگاهى سخت است و همه را به آن منزل فرستاده ام . تاریخ می گوید در زمان حکومت سلمان سیل عظیمی ،بخش بزرگی از شهر را فراگرفت .فریاد مردم از هر سو بلند شد. گروهى فریاد مى زدند: اموال ما به چه سرنوشتى گرفتار شد؟ سلمان زیرانداز خود را بر دوش گرفت و ظرف آب و عصاى خود را برداشت و بر یك بلندى قرار گرفت و فرمود: «هكَذا یَنْجُو الْمُخَفَّفُونَ یَوْمَ الْقیامَةِ»; این گونه، سبكباران، در روز قیامت، اهل نجات مى شوند.
دوم :
اینكه « الله إلیه ملكا، وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیرا» انسان خودش را مدبّر و برنامه‌ریز نهایی نبیند.
آن استاد سفر کرده از وجودش معنویت تراوش می کرد و هرآن در فکر و ذکر خداوند بود و جز مدیریت خدای توانا را به رسمیت نمی شناخت. او در همه امور اخلاص داشت از اینرو خیلی از مردم کوهدشت نمی دانستند که فرزند ارشد آن مرحوم در دفاع مقدس به شهادت رسیده است.
سوم :
«وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ» عبودیت یعنی رعایت کردن بایدها و نبایدهای شرع مقدس اسلام. هرکسی با آن عارف الهی در ارتباط بوده است می داند او تا چه اندازه ای به رعایت دستورات الهی می اندیشید.اوعلاوه بر عمل به واجبات و ترک محرمات ، در حد امکان به مستحبات عمل می کرد و از مکروهات اجتناب می کرد.
برخی از بزرگان فرموده اند خودسازی همانند کندن چاه با سوزن است و چون کشیک نفس شدن کشکی نیست هرکسی نمی تواند در این جهاد اکبر پیروز میدان باشد.آن عالم ربانی هم عابد و زاهد بود و هم سبک زندگی مملو از عبودیت و معنویت را صادر می کرد.می توان گفت او به حدی رشد و صعود کرده بود که با تمام توان معنویت می ساخت و هوشیارانه هم با تمام توان اجازه نمی داد نمی از یم تقوایش از بین برود.
یکی از صحابه رسول الله (ص) به صحابی دیگری رسید .سلامی کرد و گفت حالت چه طور است؟ گفت حالی برایم نمانده است هلاک شدم!
گفت چرا و چگونه هلاک شدی؟! گفت زمانی که در محضر پیامبر اسلام هستم دلی نورانی دارم و این نورانیت چنان می درخشد که گویا به ملکوت نگاه می کنم.اما چون از او فاصله می گیرم و مظاهر دنیا را می بینم ، دلم ظلمانی می شود! صحابی رفیقش گفت جانا سخن از دل ما می گویی . من هم مثل شمایم .چاره ی کار چیست؟
گفت طبیبی بهتر از پیامبر وجود ندارد از او بپرسیم.چون قضیه را نقل کردند آن رسول الهی فرمودند: اگر بتوانید این نورانیت را حفظ کنید لصافحتکم الملائکه .آری اگر شیطان ها قلب آدمیان را تصرف نمی کردد به ملکوت آسمان ها نظر می کردند.
دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن
چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن
باده خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای
بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
از حضرت عیسی (ع) پرسیدند با چه کسانی معاشرت داشته باشیم؟ فرمود با سه دسته معاشرت کنید.کسی که دیدنش شما را به یاد خداوند بیندازد .گفتارش برعلم شما بیفزاید و کردارش شما را به آخرت تشویق کند.
به یقین دیدن مرحوم استاد مروجی انسان را به یاد خدا می انداخت.مگر می شد کسی پیشانی پینه بسته ، لبان سرشار از ذکر و نورانیت او را می دید ولی به یاد خدا منتقل نمی شد؟
از زبان آن استاد سودمندترین نکات تراوش می کرد.عمر او در تدریس طلبه ها،هدایت توده مردم ،رفع اختلاف خانواده ها و بیان احکام صرف شد .مردم کدامین ناحیه ی کوهدشت می توانند مدعی باشند که از خرمن معلومات و معنویت آن استاد بهره ها نبرده اند؟

2015-06-08_121534
وجود آن استاد به گنجینه ای از آیات و روایات و حکایات تبدیل شده بود .او چون مولایش امام علی(ع) توجه اطرافیانش را به قیامت و عالم برزخ جلب می کرد و می فرمود : « تَجَهَّزُوا ـ رَحِمَكُمُ اللهُ ـ فَقَدْ نُودِىَ فِیكُمْ بِالرَّحیلِ وَ أقِلُّوا العُرْجَةَ عَلَى الدُّنیا …؛ خداى، شما را رحمت كند! آماده حركت شدید كه نداى رحیل و كوچ كردن، در میان شما داده شده است. علاقه به اقامتِ در دنیا را كم كنید… كه گردنه هاى سخت و دشوار و منزلگاه هاى خوفناك در پیش دارید.
اما کردار آن عزیز نیز گویای این است که او شریک غم و شادی و تشنگی و گرسنگی های مردم بود. او در این دنیا زندگی ساده را انتخاب کرد و سبكبال بود ودر این مورد نیز شاگردی راستین برای امام عل(ع) بود که فرموده اند « تَخَفَّفوُا تَلْحَقُوا فَإِنَّما یُنْتَظَرُ بِاَوَّلِكُمْ اخِرُكُم » ؛ رستاخیز در جلو شما است، و مرگ همچنان شما را مى راند، سبكبار شوید، تا به قافله برسید و بدانید شما در انتظار بازماندگان نگهداشته شده اید.
دو نکته دیگر:
نکته اول:
قبل از انقلاب ازعالمی پرسیده اند آیا دین با سیاست سازگاری دارد؟
جواب داده اند منظورت از سیاست چیست؟ اگرسیاست به معنای خدمت به خلق ،اجرایی کردن آموزه های دینی ،دفاع از مظلوم و…باشد ،دین و سیاست با هم سازگاری دارند.اما اگر منظورت از سیاست حق کشی ،حیله و غیبت و تهمت زدن باشد به هیچ وجه دین با سیاست نمی سازد.
آن استادارجمند در عین حال که ارادتمند نظام بود و قبل از انقلاب اسلامی نیز اذیت و آزار ماموران شاه درامان نماند و فرزند رشیدش را تقدیم انقلاب کرد ولی هرگز با غیبت کردن و تهمت زدن انقلابی بودن خود را لکه دار نکرد.
نکته دوم
چهار سال بود طلبه شده بودم و آن استاد فرمودند هرکدام از شماها لباس روحانیت که لباس دین است را بپوشد و در خیابان ها ظاهر شود مردم با دیدن او به یاد خدا می افتند.او از این تشویق ها نثارمان کرد از اینرو بنده در زمانی به پوشیدن این لباس ارزشمند مفتخر شدم که سبیل یا ریشی در صورتم روییده نشده بود.اکنون که در آستانه ی سالگرد رحلت آن استاد بزرگ و عارف و زاهد شهرمان کوهدشت قرار گرفته ایم ای کاش تصویری از آن سفر کرده نیز در کنار تصویر استاد مرحوم آیت الله فرج الله عباسی نصب شود تا هر کسی به آن تصاویر و چهره ها نگاه کند ، بیش از پیش معنویتی شود و صلواتی را نثار عالمان دین کند .
کاش مسولین مربوطه توضیح دهند چرا در ورودی شهر کوهدشت فقط تصویر یک عالم نصب شده است؟! اگر تصاویری از اساتیدی چون آیت الله آدینه وند و مروجی نیز نصب گردد چه مشکلی پیش می آید؟!

2015-06-08_121548

کانون سبحان

حجت الاسلام سید محمد صادق محمدی وفایی