گروه : مروج دین
ساعت : ۱۲:۴۳
شناسه : 1680
تاریخ : ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
صبر بر بیماری

یاد صالحان :سالهای آخر عمرش را با بیماری های طاقت فرسا  گذراند اما همیشه خدا را سپاس می گفت و لحظه ای لب به شکوه  نمی گشود . او می گفت : “خداوند سه چیز را (از بنده اش ) دوست دارد: بدن مریض ، زبان ذاکر و قلب شاکر.” کانون سبحان کوهدشت: یاد صالحان؛ […]

یاد صالحان :سالهای آخر عمرش را با بیماری های طاقت فرسا  گذراند اما همیشه خدا را سپاس می گفت و لحظه ای لب به شکوه  نمی گشود . او می گفت : “خداوند سه چیز را (از بنده اش ) دوست دارد: بدن مریض ، زبان ذاکر و قلب شاکر.”

کانون سبحان کوهدشت:آفتاب کوهدشت 2

کانون سبحان کوهدشت: یاد صالحان؛ سالهای آخر عمرش را با بیماری های طاقت فرسا  گذراند اما همیشه خدا را سپاس می گفت و لحظه ای لب به شکوه  نمی گشود . او می گفت : خداوند سه چیز را (از بنده اش ) دوست دارد: بدن مریض ، زبان ذاکر و قلب شاکر.“   و جز این نبود که خداوند نیز او را دوست می داشت که این سه را در او جمع کرده بود .

 

  چه زیبا و دیدنی بود سیمای آن پیرمرد  که تنش از کهنسالی و بیماری رنجور و استخوان هایش نحیف  گشته بود ، اما در اوج دردهایی که تاب و قرار را از او می گرفت ، خدا را یاد می کرد و با دعا و ذکر بر درد خویش مرهم می نهاد . باید در کنار او می نشستی و تماشا می کردی که با آن همه درد چطور عاشقانه با خدای خویش مناجات می کرد ؛ گاه می گفت : خدایا راضیم به رضای تو ؛

و گاه می خواند:  “ الهی کفی بی عزا ان اکون  لک عبدا و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا  انت کما احب فاجعلنی کما تحب ؛ خدای من این افتخار برای من کافی است که بنده تو باشم و این عزت مرا بس  است که تو پروردگار من باشی. خدایا تو آنگونه ای که من دوست دارم پس مرا آن گونه بگردان که تو دوست داری .”  آری خداوند او را دوست داشت ، همانطور که او به خدایش عشق می ورزید .

 

 

باری اطرافیان دیدند که از شدت درد لبهایش را بر هم می فشارد و سعی دارد جلوی ناله خود را بگیرد . به او گفتند : مثل اینکه خیلی ناراحتید؟ گفت : آری اما می ترسم اگر ناله کنم اجرش (اجر صبر بر بیماری ) از بین برود .

 

نابینا شده بود . روزی گفت : از نابینایی ام شکایتی ندارم و از آنچه خدا برایم مقدر کرده ، راضی هستم.

 

… رضی الله عنهم و رضوا عنه  ذلک الفوز العظیم