گروه : مروج دین
ساعت : ۱۷:۴۱
شناسه : 2124
تاریخ : ۲۵ مهر ۱۳۹۳
خاطراتی از مرحوم آقا به نقل از حجة الاسلام و المسلمین رضا آزادی

  مرحوم آقای مروجی از  زبان پدرشان  نقل می کرد که پدرشان می گفت : ” اگر ناودان همسایه ام طلا باشد من حسادت نمی ورزم که چرا وضع ما اینطوری است و و ضع همسایه ام به قدری خوب است که ناودانشان از جنس طلاست. ”  مرحوم آقای مروجی در ادامه می گفت : […]

 

مرحوم آقای مروجی از  زبان پدرشان  نقل می کرد که پدرشان می گفت : ” اگر ناودان همسایه ام طلا باشد من حسادت نمی ورزم که چرا وضع ما اینطوری است و و ضع همسایه ام به قدری خوب است که ناودانشان از جنس طلاست. ” 

مرحوم آقای مروجی در ادامه می گفت : ” طبیعت من هم مثل طبیعت پدرم است . همانطور که پدرم نسبت به مال دیگران بی رغبت بود و حسادت نمی ورزید ، روحیه من هم همانطور است. “

 

 

 

 از جمله صفات ویژه مرحوم آقا که زبانزد همه بود این بود که بی تکلف بود.  همه او را به تواضع و بی تکلفی می شناختند. ما صبح زود به طور خصوصی و به تنهایی می رفتیم پیش آقا؛ ایشان صبحانه می خورد . در همان حال که لقمه در دهان می گذاشت و مشغول غذا خوردن بود ، به سوالات ما پاسخ می داد.  به علت کمی وقت هم صبحانه می خورد و هم به ما جواب می داد.  اینگونه نبود که الان موقع غذا خوردن است و سوال را به وقت دیگری موکول کند.و همینطور در وقت ناهار یا شام ما را به حضور می پذیرفت و پاسخ ما را می داد ؛ نه اینکه به ما بگوید : شما بروید حوزه منن هم ساعتی دیگر به حوزه می آیم و آنجا جوابتان را می دهم بلکه در همان حال ما را بر سر سفره خود می خواند و با ما صحبت می کرد.

 

 

 

از دیگر خصوصیات ایشان اهمیت دادن به فقرا بود. علی رغم  اینکه آقا پول زیادی در دستش نبود ،  در عین حال هر فقیری که می آمد ، آقا همان پولی که دستش بود و زیر فرش گذاشته بود ، به آن فقیر می داد؛ لای فرش را بلند می کرد و هرچه بود و در وسعش بود به او می داد و کسی را دست خالی رد نمی کرد. این ویژگی بارها از ایشان دیده می شد.

 

ایشان بارها می فرمود :  ” اگر به من بگویند : فلانی تا زانوگه (منطقه ای در بیست کیلومتری کوهدشت ) برو تا مبلغی پول به تو بدهیم ، نمی روم ،  اما اگر برای کار خیری لازم باشد تا بدانجا بروم ، خواهم رفت.”