گروه : اخبار مهم » سیاسی
ساعت : ۱۷:۰۲
شناسه : 27238
تاریخ : ۰۱ فروردین ۱۳۹۵
آمریکا در توافق هسته‌ای به وعده‌هایش عمل نکرد/ می‌خواهند برجام 2و3و4 را به نخبگان ما بقبولانند. آمریکا در توافق هسته‌ای به وعده‌هایش عمل نکرد/ می‌خواهند برجام 2و3و4 را به نخبگان ما بقبولانند.

بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی | این خبر تکمیل می‌شود. * سال جدید را مجدداً به همه برادران و خواهران تبریک عرض می‌کنم. امسال تنها کمبودی که در این سفر و در این جلسه احساس می‌کنیم، فقدان برادر عزیزمان جناب آقای طبسی است. عالم مجاهد و مبارز و خدمتگزار با اخلاص […]

رهبری در سخنرانی سال 95 حرم امام رضا

بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی | این خبر تکمیل می‌شود.

* سال جدید را مجدداً به همه برادران و خواهران تبریک عرض می‌کنم. امسال تنها کمبودی که در این سفر و در این جلسه احساس می‌کنیم، فقدان برادر عزیزمان جناب آقای طبسی است. عالم مجاهد و مبارز و خدمتگزار با اخلاص این بارگاه مقدس. وجود ایشان، وجود مغتنمی بود جزو سابقین انقلاب محسوب می‌شدند و فقدان ایشان برای همه کسانی که ایشان را می شناختند به معنای حقیقی کلمه یک ضایعه بزرگ است. از خداوند می خواهیم که روح مطهر ایشان را در سایه الطاف حضرت رضا(ع) قرار دهد و از رحمت و مغفرت خود بهره دار کند.

* بحث امروز را از شعار امسال آغاز می‌کنم. در ادامه توضیحاتی که برای شما عزیزان و برای کسانی که این صحبت ها بعدا خواهند شنید عرض خواهم کرد. مایلم بحثی که انجام می‌گیرد یک بحث منطقی باشد. بحث های شعاری امروز جایگاه زیادی در ذهن مردم ما ندارد.  مردم ما جوانان ما، آحاد جامعه ما، فقیه اند. به مسائل با چشم منطق و استدلال نگاه می‌کنند. آنچه که عرض می‌کنیم مایلیم که برای اقشار مردم عزیزمان، به صورت یک بحث مطقن و منطقی عرضه شود.

* علت انتخاب شعار امسال را هم، شعار اقتصادی انتخاب کردیم یک تحلیل و یک نگاه به مجموعه مسائل کشور است. شاید در ذهن بعضی می گذشت که ترجیح دارد شعار سال، امسال یک شعار فرهنگی باشد یا شعار اخلاقی، لیکن با توجه به مجموعه مسائل کشور، به نظر رسید که امسال هم مثل چند سال دیگر قبل از این، شعار سال را که باید به صورت گفتمانی در میان مردم و افکار عمومی کشور رواج پیدا کند یک شعار اقتصادی قرار دهیم.

* این تحلیل را عرض می‌کنم، مایلم جوانان عزیز ما، آنچه را که می شنوند پیش خود تجزیه و تحلیل کنند و روی آن فکر کنند؛ در این مقطع زمانی، سیاست‌های استکبار و به خصوص سیاست های آمریکا، اقتضا می کند که یک تفکری تزریق شود در میان ملت ما. اول در میان نخبگان جامعه و بعد از آن به تدریج به افکار عمومی منتقل شود. یک تفکر خاصی تزریق شود به افکار عمومی.

* آن سیاستی که مورد نظر آن ها سات، این است که وانمود کنند ملت ایران بر سر یک دو راهی قرار دارد و چاره ای ندارد جز این که یکی از دو راه را انتخاب کند. آن دوراهی عبارت است از این که یا با امریکا کنار بیائیم یا باید به طور دائم فشار های آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کنند. یکی از این دو را ملت ایران باید انتخاب کنند. کنار آمدن با آمریکا به معنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست. چون دولت‌امریکا دارای ثروت، دارای دستگاه های تبلیغاتی وسیع و دارای سلاح های خطرناک و دارای امکانات بسیاری است. طبیعت توافق با آمریکا همین است. دیگران هم که با آمریکا توافق کردند، کشورهای دیگر در هر مسئله ای، معناش این است که از مواضع خود به نفع طرف مقابل عقب نشینی می کنند بدون اینکه طرف مقابل به نفع آن‌ها عقب نشینی قابل توجهی انجام دهد.

* در همین توافق اخیر هسته ای هم اگر چه این توافق را ما تائید کردیم و برگزار کنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آن را، لیکن اینجا هم همین بود. وزیر خارجه ما در مواردی به بنده گفت که ما اینجا را نتوانستیم این خط قرمز را نتوانستیم حفظ کنیم. معنایش همین است. یعنی طرف مقابل وقتی دولتی مثل امریکاست که پول و امکانات و دیپلماسی  فعال و عوامل گوناگونی در اطراف دنیا دارد. کنار آمدن با او به معنای صرف نظر کردن از برخی چیزهایی است که انسان بر آن ها پای می فشارد. این یک دوراهی است که بر طبق سیاست های امریکا یک دوراهی ناگریز و یک دوگانه اجتناب ناپذیر است. یا باید در مقابل امریکای و خواست های او در موارد بسیاری کوتاه بیاییم یا باید فشار های امریکا و تهدیدات و ضررهای ناشی از ان را تحمل کنیم. این ها می خواهند این را به عنوان یک گفتمان در میان نخبگان جامعه ترویج کنند و به تدریج ان را در میان مردم و افکار عمومی سرریز کنند. در داخل و خارج از کشور این فکر را دارن ترویج می کنند و به شکل های گوناگونی با بیان های مختلفی در وسایل ارتباط جمعی دنیا دارن این را گسترش می‌دهند.

* البته در داخل هم کسانی هستند که این فکر را قبول دارند و قبول کردند و تلاش می کنند که به دیگران هم بقبولانند. حرف ان ها این است طرف مقابل یعنی دستگاه جریان ساز می گوید ایران دارای ظرفیت های فراوان اقتصادی است.هدف از توافق این بود که کشور ایران، بتواند از این ظرفیت ها استفاده کند حال این توافق کافی نیست و مسائل دیگری هم هست در ان ها هم باید ملت و دولت ایران تصمیم بگیرند و اقدام کنند. مثلا امروز در منطقه غرب آسیا، یعنی منطقه ای که غربی ها می گویند خاورمیانه، جنجال ها و اشفتگی های بسیاری هست. این مشکل برای کل منطقه است. اگر می خواهید کشور شما از این مشکل نجات پیدا کند باید سعی کنید مشکل فرو نشینی کند باید با امریکا بنشینید و مدلی را طبق مدل و میل امریکا انتخاب کنیم. یا مشکلات دیگری داریم، اختلافات زیادی داریم باید این را حل کنیم  و تمام شود حال در حل این اختلافات، ملت ایران مجبور باشد از اصول خود و خط قرمزها صرف نظر کند؛ طرف مقابل از اصول و ارزش هایش تنازل پیدا نمی کند ولی ما باید تنازل پیدا کنیم تا در نتیجه کشور بتواند از ظرفیت های خود استفاده کرده و به اقتصاد برجسته ای برسد. حرفشان این است. بنابراین در قضیه هسته ای توافق شد اسمش را گذاشتیم برجام؛ برجام دیگری در قضایای منطقه و قانون اساسی کشور؛ برجام 2 و 3 و غیره باید به وجود بیاید تا بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی می کنند در میان نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند.

* معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسی که به حکم اسلام و برجستگی های نظام جمهوری اسلامی به ان پایبند است صرف نظر کند. از فلسطین و حمایت از مقاومت در منطقه صرف نظر کند . از مظلومان منطقه مانند مردم یمن، بحرین و غیره پشتیبانی و حمایت سیاسی نکند و انچه را که طرف مقابل به دنبال تحقق ان است ، نظام ما با تعدیل خواسته های خود، خود را به آن زندگی کند. معنایش این است که همچنانی که امروز برخی از کشورهای منطقه و دولت های منطقه، علی رغم حکم اسلام، خواست ملت‌هایشان، دولت‌ها با رژیم صهیونیستی کنار آمده اند و مسئله فلسطین را تحت الشعاع مسائل دیگر قرار داده‌اند جمهوری اسلامی هم به همین ترتیب عمل کند. معنایش این است که همچنانی که امروز برخی از دولت‌های عربی با کمال وقاحت دست دوستی به سمت دشمن صهیونیستی دراز می کنند جمهوری اسلامی هم اشتی کند. البته قضیه به اینجا ختم نمی شود. معنای آن چه که ادعا می‌شود در آن تحلیل سیاسی دشمن معنایش این است که جمهوری اسلامی، اگر میل آمریکاست حتی از ابزار های دفاعی خود هم صرف نظر کند.

* بر روی مسئله موشک ها چه جنجالی به راه انداختند. چرا موشک دوربرد دارد. چرا دقیق هدف را می زنند و هدف قرار می‌دهند. چرا آزمایش کردید و چرا تمرین نظامی می کنید. حالا امریکایی ها در منطقه خلیج فارس که چند هزار کیلومتر با کشورشان فاصله دارد هر چند وقت یکبار با یکی از کشورهای منطقه رزمایش به راه می اندازند درحالی که در اینجا هیچ مسئولیتی ندارند. ایران در حریم امنیت خود و خانه خود رزمایش می کند، جنجال این ها بلند می‌شود که چرا نیروی دریایی و هوایی شما این کار را کرده است.

* از این هم قضیه هم بالاتر است. تدریجا موضوع را به این خواهند کشاند که چرا اصلا نیروی قدس تشکیل شده؟ چرا سپاه تشکیل شده است؟ چرا باید سیاست های داخلی جمهوری اسلامی طبق قانون اساسی، چرا باید با اسلام تطبیق پیدا کند؟ شما وقتی در مقابل دشمن در حالی که می توانید ایستادگی کنید؛ عقب نشینی کردید دشمن جلو می آید و متوقف نمی شود. این همان چیزی است که بارها عرض کرده‌ام. این تغییر سیرت جمهوری اسلامی است.  ممکن است صورت باقی بماند ولی از محتوای خود به کلی تهی شود. دشمن این را می خواهد و. اگر جمهوری اسلامی بنا بر این تحلیل دشمن خواسته، بنا بر تحلیل که ان ها تزریق می کنند در اذهان نخبگان و افکار عمومی ملت، اگر جمهوری اسلامی و ملت ایران می خواهد از شر امریکا راحت شود باید از محتوای جمهوری اسلامی و اسلام دست بردارد. از مفاهیم اسلامی و امنیت خود باید دست بردارد. انچه که در این تحلیل نادیده گرفته شده است، چند مطلب است.

* در همین توافقی هم که با امریکایی ها کردیم در قضیه هسته ای؛در این قضیه هم امریکایی ها، به انچه وعده دادند عمل نکردند. کاری که باید انجام می‌دادند را انجام ندادند. به تعبیر وزیر خارجه ما روز کاغذ کارهایی را انجام دادند ولی از راه های انحرافی متعدد جلوی تحقق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند.

* امروز در سرتاسر کشورهای غربی و کسانی که تحت تاثیر ان ها هستند همچنان معاملات بانکی ما دچار مشکل است و بازگرداندن ثروت های ما دچار مشکل است. وقتی تحقیق می کنیم و دنبال می کنیم معلوم می شود که از امریکایی ها می ترسند و گفتند که ما تحریم را بر می داریم و روی کاغذ هم برداشتند اما از طرق دیگر طوری عمل می‌کنند که اثر رفع تحریم ها مطلقاً به‌وجود نیاید.

* بنابراین کسانی که امید می بندند که بنشینیم با امریکا مذاکره کنیم و به نقطه توافقی برسیم؛ از این غفلت می‌کنند که ما باید به همه تعهدات عمل کنیم اما طرف مقابل با شیوه‌های مختلف و تقلب و خدعه سر باز می‌زند و عمل نمی‌کند به تعهداتش. این چیزی است که در مقابل چشم خود می بینیم. یعنی خسارت محض.

* در منطقه غرب آسیا، کشور عزیز شما گل منطقه است. اولا از لحاظ جایگاه راهبردی، موقعیت استراتژیکی یک کشور بی نظیر است. از لحاظ منابع نفت و گاز در هم منطقه و با یک نگاه از همه دنیا امنتیاز دارد. غیر از نفت و گاز منابع دیگری هم دارد. این گل منطقه یک روزی یک جا در قبضه کامل امریکا بود. هرکاری می خواستند، را انجام می دادند؛ غارت می کردند ثروت ها را و همه کارهایی که یک دولت مستکبر با یک کشور ضعیف انجام می‌دهد این ها با ما کردند. این جا را در پنجه اقتدار خود داشتند. انقلااب اسلامی این کشور را از پنجه آن ها بیرون کشانده کینه انقلاب از دل سیاست امریکا خارج نمی شود. وقتی دشمنی ان ها تمام می‌شود که بار دیگر همان سلطه را در کشور دوباره تجدید کنند. هدفشان این است.

کارشان را البته بلدند و سیاست مدارند و باید به تدریج حرکت کرد. چشم ما باید باز باشد. باید حواسمان جمع باشد. جمهوری اسلامی نه فقط ایران را از دست این ها خارج کرد بلکه با روحیه مقاومتی که نشان داد و دلیری‌ای که نشان داد؛ موجب تشویق کشورهای دیگر هم شد. امروز ببینید که در کشورهای متعددی در این منطقه و حتی فراتر از منطقه، مرگ بر آمریکا می‌گویند. ملت ایران نشان داد که می تواند مقاومت کند و دیگران یاد گرفتند و سررشته از دست امریکا خارج شده است. امریکایی ها اعلام کردند که می‌خواهند خاورمیانه بزرگ درست کنند. مقصود این بود که در این منطقه غرب آسیا؛ در قلب کشورهای اسلامی؛ دولت جعلی رژیم صهیونیستی را بر همه قلوب این منطقه مسلط کنند. هدف این بود. الان نگاه کنید همان هایی که شعار خاورمیانه بزرگ می دادند در قضیه عراق و سوریه و یمن و فلسطین درمانده‌اند. این ها را از چشم ایران می بینند. دشمنی ان ها با جمهوری اسلامی اینگونه است. سر یک ذره و دو ذره نیست. مسئله اساسی است. دارند حرکت می‌کنند بیان به این سمت بلکه بتوانند سلطه قدیمی خود را برقرار کنند.

*مهم ترین سنگر رژیم های مستکبر اول انگلیس بعد امریکا عبارت است از خود رژیم دست نشانده طاغوت. رژیم طاغوت سنگر ان ها بود. هرکاری می خواستند این کار را می کردند و هر فعالیت اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و جابه جایی و موضع گیری که مایل بودند را این کشور را این طرف و ان طرف می کشاندند. از سنگر رژیم طاغوت. خود این رژیم مهم ترین سنگر امریکاو انگلیس در این کشور بود.

انقلاب آمد این سنگر را نابود کرد و از بین برد و ریشه کن کرد. حکومت پادشاهی را در کشور ریشه کن کرد. به جای حکومت پادشاهی خصوصی را حاکمیت مردمی را به وجود آورد. روزی بود در این کشور می گفتند مملکت صاحب دارد کی بود، شاه بود صاحب مملکت یعنی یه عنصر فاسد، وابسته و نالایق و تهی از غیرت ملی. جمهوری اسلامی این صاحب دروغین را گذاشت کنار و داد به دست صاحبان  اصلی اش. این نخستین سنگر دشمن بود که انقلاب اسلامی این سنگر را در هم ریخت.

* سنگرهای دیگری هم بود. عوامل روانی و عینی سنگرهایی را گذاشتند. یکی ترس بود. سنگر ترس از قدرت ها. کاری کرده بودند که در کشور که ترس از قدرت امریکا بر همه دل ها حاکم بود. در این دهه های اخر امریکا، قبلش هم انگلیس. هر حادثه ای در کشور اتفاق می افتاد می گفتند کار انگلیسی هاست. این ترس مخصوص مردم نبود. خود سردمداران رژیم هم می ترسیدند از امریکا. این خاطراتی که عوامل رژیم نوشتند و بعد از انقلاب منتشر شده نشان می دهد که در مواردی خود محمدرضا و عوامل نزدیک به او از امریکایی ها ناراضی بودند و لی از ترس مجبور به اطاعت بودند. انقلاب اسلامی امد و این سنگر ترس را منهدم کرد.

* امروز در جمهوری اسلامی یک عنصر اگاه مطلع و متکی به ارزشهای دینی را پیدا نمی کنید که از امریکا بترسد.  ملت ترس دور انداخت. نه فقط ترس از امریکا را بلکه ترس از همه جبهه استکبار را ملت دور ریخت. در جنگ تحمیلی 8 ساله که باز متاسفانه جوانان ما ان ادوران طلایی و نورانی را درک نکردند. در آن دوران امریکا به صدام کمک می کرد. شوروی ان روز و ارتجاع عرب با همه نالیاقتی با همه ضعفی که داشت به ان کمک می کردند و شرق و غرب جبهه واحدی شده بودند به نفع صدام و علیه جمهوری اسلامی اما جمهوری اسلامی ایستاد و برهمه پیروز شد. بعد از 8 سال نتوانستند یک وجب از خاک ایران جدا کنند. امروز انسان های اگاه و متکی به ارزش های اسلامی از امریکا نمی ترسند. امروز هم شاید کسانی بترسند اما این غیرعقلایی است. اگر ترس محمدرضا از امریکا عقلایی بود ترس این ها غیرعقلایی است چرا که پشتیبانی مثل مردم نداشتند اما جمهوری اسلامی پشتیبانی قوی مانند این مردم را دارد.

* یکی از سنگرهای دشمن برای تسلط بر کشور ما، عبارت بود از تزریق بی اعتقادی به خود. بی اعتمادی به خود. نداشتن اعتماد به نفس ملی. در مقابل چشمشان زرق و برق غربی‌ها را مشاهده می کردند. در خودشان این چیزها نبود لذا احساس بی اعتمادی به خود می کردند. ان روز یکی از ارکان دولت، در دوران پهلوی گفت که ایرانی باید برود لول هنگ بسازد. می گفت ایرانی لیاقتش همین است. ایرانی را چه به اختراعات. یک نفر دیگر از برجستگان ان دوران می گفت اگر می خواهد پیش برود باید بشود غربی و اروپایی. یعنی به خودشان باور نداشتند. انقلاب امد این ناباوری را به کلی تبدیل کرد به اعتماد ملی و باور به خود. اعتماد به نفس ملی. امروز جوان ایرانی می گوید ما می توانیم در بسیاری از موارد پیشرفت های علمی داشته باشیم. جوان های ما گاهی اوقات فکر های نوعی مطرح می کنند که دستگاه های مسئول نمی توانند جمع و جور کنند. وقتی باور به خود نبود، پیشرفت هم نیست.وقتی ما می توانیم شعار ما باشد، توانایی هم می اید. امروز این را مشاهده می‌کنیم.

*50 سال در این کشور در دوران طاغوت دانشگاه در این کشور وجود داشت. در این دانشگاه هم اساتید خوب و متعهدی بودند هم دانشجویان با استعدادی . تعداد خیلی کمتر بود از امروز اما همان ها ایرانی بودند. یک حرکت علمی، یک پدیده نوی علمی در تمام طول این 50 سال وجود نداشت. چرا؟ چون باور نمی کردند که بتوانند چون اطمینان نداشتند و این بی اطمینانی را در اذهان ملت تزریق کرده بودند. امروز هر روز یک نواوری داریم درکشور. وقتی دشمنان این ها را می بینند، عصبانی می شوند. امروز در کشورهای پیشرفته جزو 10 کشور اول دنیاست با وجود تحریم.  در زمینه نانو و هسته ای می بینیم پیشرفت هارا . یکی از سنگرهای دشمن در ایران، ناباوری به خود بود.

* سنگر دیگر، از سنگرهای دشمن جدایی دین از سیاست بود. به همه باورانده بودند که دین باید در محیط نظام اجتماعی و سیاست دخالت نکند. حال آن هایی که با دین سر و کار نداشتند جای خود. حتی متدینین حتی برخی از علمای دین باور نمی کردند که اسلام بتواند در مسائل سیاسی دخالت کند. این درحالی است که اصل تولد اسلام در اول، با رویکرد سیاسی بود. پیغمبر اکرم اولین کاری که کرد در مدینه حکومت تشکیل داد اما این باور را در ذهن ها گنجانده بودند.

این خبر درحال تکمیل است/ لطفاً به‌روز رسانی کنید…