گروه : عمومی » لرستان » یادداشت
ساعت : ۱۰:۴۶
شناسه : 32225
تاریخ : ۲۷ تیر ۱۳۹۵
تفکر بومی گرای ، تعصبی کور یا شعاری احساس برانگیز با مقاصد سیاسی در شهری با مردمان بلند همت تفکر بومی گرای ، تعصبی کور یا شعاری احساس برانگیز با مقاصد سیاسی در شهری با مردمان بلند همت

سرویس یادداشت  و مقاله کانون سبحان/ حمزه فیضی پور : امنیت ، آرامش و آسایش مولفه هایی اساسی  درتوسعه  هستند که بدون ایجاد آنها افتادن روی ریل پیشرفت بی معناست و شدنی نیست ، امروزه یکی از دست آوردهای  نظام جمهوری اسلامی ایجاد امنیت  پایدار میباشد، که استان لرستان برای توسعه یافتگی و قرار گرفتن […]

حمزه فیضی پور کوهدشتسرویس یادداشت  و مقاله کانون سبحان/ حمزه فیضی پور : امنیت ، آرامش و آسایش مولفه هایی اساسی  درتوسعه  هستند که بدون ایجاد آنها افتادن روی ریل پیشرفت بی معناست و شدنی نیست ، امروزه یکی از دست آوردهای  نظام جمهوری اسلامی ایجاد امنیت  پایدار میباشد، که استان لرستان برای توسعه یافتگی و قرار گرفتن در مدار توسعه ازطریق جذب سرمایه گذار و گشودن آغوش به سمت افراد اهل فکر واهل خلاقیت  به آن نیاز مضاعف دارد ، اگر فکر می کنیم و البته باور داریم (در این دیار پراز درد و غم ناشی از برخی سوء سیاستگزاریها  و بد باوری ها)  که امنیتی و آرامشی ازاین بابت نصیبمان گشته است مرهون مجاهدتهای بزرگ مردانی  بی ادعا هست که با ” پذیرش فدا و نیستی خود”  هدیه ی ” بودن  ، و هستی” را به ما تقدیم نمودند  . زمانی ودرشرایطی بحرانی حاکم بر کشور(غائله ی گروههای  جدای طلب  ، منافقین و جنگ تحمیلی) در سرزمین  شاعران وبا چهرهای جهانیش بدون توجه به  واژه هایی چون “بومی”  و  “غیربومی ”  ، ادبیات  ” ایثار” ، ” رشادت ”  و ” نثارجان ” رواج داشت و ترویج داده می شد، و این واژه های نام و نان آور (استفاده ابزاری از” بومی “و “غیربومی ”  در انتصابت  ، به شدت و به غلظتی نامعقول )در آن ایام معنا و مفهومی نداشت  که بزرگانی چون شهید بروجردیها ودیگر نام آوران شهیدی که مشتاقانه از سراسر ایران (خرازی ها ، همت ها ، باکری ها  و …..) بدون توجه به “هویت مکانی شناسنامه ایی” لباس رزم پوشیدند، وبا  فداکاری تمام خاک این دیار را برای همیشه  بیمه ” آرامش ”  نمودند.

آنان برای رسیدن  به مناصب و جایگاه های پر زرق و برق  در ” سنگر ایثار”  به نثار جان خویش روی نیاوردند ، آنان لباس رزم  نپوشیدند تا نامی شوند ویا از آن طریق برای کسب و نگهداشت قدرت  ” رویین تن شوند، آنان جامه ای به رنگ ” خاک ” بر تن خویش کردند تا  ” خاکی ” بمانند و بدون توجه به لر، کرد ، فارس ،  ترک  ، این ور گردنه بودن  و آن ور گردنه زیستن  برای ” بودن ما ” خود را به ” دیار نبودن ”  رهسپار کردند

بدون شک  مردمان این دیار هرگز آن فداکاری ها را فراموش نخواهند کرد ، قطعا اگر رشادت و شهامت این ” جان بر کفان ” نبود، هرگز خبری از کرسیهای بهارستان  نبود. در آن مقطع زمانی که سرخی خون  ریخته شده این سرافرازان سبب اهدای رنگ سبز حیات به همه ایرانیان شدند داعیه داران امروزی  شعارمدیریتهای  “بومی ” و “غیربومی ” کجا بودند؟ ، نیک می دانیم سر دادن این شعار در شهرهای با ترکیب پر رنگ قومیتی  استفاده خاص دارد و باید توصیف آن را در کنار واژه ” پوپولیسم ” بجوییم  تا از این طریق  بیشتر با مفهوم “به نام مردم و به کام خود ” آشنا شویم. در این جا هرچند مجالی برای ورود به بیان نظری کامل و جامع در باره پیامدها و نتایج منفی ایده ی  بومی گرایی  آن هم طرحش برای یک شهر توسعه یافته با چهره ها و مشاهیر ملی و جهانیش  مانند بروجرد نمی بینم ، به این دلیل که طرح چنین ادعایی که ره آوردش منجر به استیضاح وزیر کشور شود را چنان ساده انگارانه باید پنداشت که نیازی به بحث و چانه زنی  مفصل ندارد اما مزید بر اطلاع نماینده محترم بروجرد  اگر به اجمال  توضیح تئوریک داده شود شاید بر ایشان مفید واقع شود و خالی از فایده نباشد اولا تعصب و پافشاری احساسی روی مدل ” بومی گرایی ” بدون توجه به موضوع مهم ” گردش نخبگان ” و سیال بودن  امر مدیریت بدون توجه به جغرافیای مکانی  نادیده انگاشتن  و یا ندیدن و بی توجهی عامدانه به تغییراتی است که جهان کنونی ما در حال تجربه کردن ” تجربه های مفید فرا منطقه ای ” آن می باشد ،نماینده محترم و شریف  بروجرد حتما مطلع هستند که با پایان یافتن قرن بیستم بحث جهانی شدن گفتمان غالب در ادبیات جهان و محل تبادل نظر اندیشمندان جهان شد و تئوری دهکده جهانی مک لوهان سخن از قوم گرایی و تفکر منطقه ای را در عرصه سیاست به چالش کشاند  (یادمان باشد شاید به خاطر این اتفاق و اطلاع از آن باشد که وارد شدن به گود رقابت با غولهای دنیا همفکران جناب گودرزی در دولت قبل  را بر آن داشت  که داعیه دار مدیریت جهانی نیز باشند ، این در حالی  است که در استان لرستان  ، هم استانی نباید و نمی تواند و نباید بتواند مدیرنهادی یا اداره ای در شهری دیگر استان باشد). کشورهای در حال توسعه با برقراری ارتباط و استفاده از تولیدات فکری دیگر ملتها بدون توجه به مرز و مکان جغرافیای ملل توانستند به اقتصاد خود سروسامان داده و رفاه و آسایش را برای ملت های خود به ارمغان بیاورند . ورود  جامعه جهانی به هزاره سوم و آغاز قرن بیست و یکم ،  نگاه جدیدتری را به توسعه و نظریات توسعه یافتگی  درچارچوب مفهوم فرامدرنیسم ارائه کرد و تز بومی گرایی  را برای همیشه بایگانی نمود ( هرچند به طور مطلق نباید یک تئوری را پذیرفت یا رد نمود ) . ثانیا  همان طور که  جناب گودرزی  می دانند و موضع اخیرشان  نیزناشی از ذهنیتشان در این تعریف  ” ذهنیتی ” است که بومی‌سازی اظهار دلواپسیها و دل نگرانیهای افردی می باشد که با شناسه ها و مفاهیم سازیهایی چون غریبه ستیزی، بیگانه گریزی ، بیگانه هراسی، قومیت گرایی محض، ملی‌گرایی افراطی و باورداشت به انگاره خود برتر بینی هویت گروهی و انکار دیگر هویتهای جمعی و گروهی در هم تنیده شده است. واین همان  ترسیم دایره های پررنگ هویتهای ” خودی ” و ” غیر خودی ” می باشد که  باید نتایج تلخ عدم توسعه یافتگی را برای چنین نگاهی فرض نمود  .این نگاه  بومی‌گرایی  شما نماینده محترم  چشم به ایجاد ” اتوپیا شهری  ” دارد که همواره عینکی برچشمان می زند که خیلی نزدیک بین است و افق و دوردست از آن طریق رویت نمی شود و همواره در توجیه عملکردهای ناصواب و فریب افکار عمومی  به عنوان ابزار قوی ایدئولوژیکی عامل تمام گرفتاریها و عقب ماندگیها جامعه را به گردن افراد و افکار “غیر بومی” می‌اندازد ، دل نگرانی واقعی این است که استفاده ابزاری و تبلیغی از ” قهرمان‌ واژه های احساس برانگیز توده ها ” به ابتذال کشیده شود و در فضای رقابت برای خدمت به مردم صرفا به  مکتب فرمالیسم روی بیاوریم ، آنگاه در فراسوی این پروپاگاندای قوی برای مصادره قهرمان ساز واژه های موجد ” انبوهه ی خلق ”  شاهد ظهور قهرمان‌های دروغین در میان فضای کاملا غیر منطقی باشیم . باید به  نماینده محترم بروجرد که فردی اخلاقی هستند این را عرض کنم که  نباید انتصاب مدیر بومی را جام الست بپنداریم و به قول ایندرا گاندی با مشت گره کرده نمی توان با کسی دست داد و دوست شد. روابط جمعی  نیکو در یک جامعه ی مدعی اخلاق مداری و دینداری (دین جهانی) که منتج به نتایج ” عامل المنفعه ” باشد هنگامی رخ می‌دهند که کنش‌گران  موثر در جامعه خود را متعلق به یکدیگر بدانند و بر طبق آن عمل کنند . تجربه نشان داده  که درفقدان شاخص های اخلاقی – علمی انتصاب مدیران چون شایستگی ، تجربه موفق کاری، تخصص گرایی و نیز بی توجهی به  هنجارهای عرفی و اعتقادی مانند نیک نامی و پاک دستی  ، مردمی بودن ، متانت ،  این اقدامات (استفاده از مدیران بومی)برچسب نعل وارونه را به خود می گیرد زیرا آنچه دستاوردش هست  سوء استفاده عده ای سیاسی کار است که با بهره گیری از تفکرات سنتی بخشی از جامعه ما ، در صدد رسیدن به مقاصد خود و به حاشیه راندن نیروهای با کیفیت این استان هستند . مطرح کردن موضوع بومی و غیربومی در لرستانی که قرابت فرهنگی بسیار غلیظ دارد حساسیتی غیرمنطقی است و باید از جناب گودرزی پرسید در تهران بزرگ چند درصد مدیران بومی تهرانیند؟ که اتفاقا بسیاری از مدیران از دیگر استانها هستند و نیز چه تعداد  زیاد مشاهیر بروجرد که شهره ملی و جهانی دارند در سطوح مدیریت کلان کشور مشغول انجام وظیفه هستند اما کسی هویت مکانی  آنها را ابزاری برای حذفشان متمسک قرار نداده است ،لابد نماینده معترض بروجرد به انتصاب یک مرد مومن ومدیردر دیار بروجرد(مهندس کورانی فر) با هویت افراد زیر آشنا هستند: ” لوریس چکناواریان: آهنگ ساز و رهبر ارکستر ایرانی

گرچه سپاهان بهشت روی زمین است             لیک نیرزد به یک بهار بروجرد

با آرزوی موفقیت برای فرماندار متین وبا اخلاق بروجرد ( کورانی فر)  دردیار مشاهیر بزرگ      حمزه فیضی پور