سرویس ادبی کانون سبحان/ منصور نظری: به مناسبت سالروز وفات حضرت شاه عبدالعظيم الحسنی (ع) «پادشها ؛ قبلۀِ تهران تویی» تقدیم به عاشقان این حضرت
بسم رب الشهدا و الصدیقین
نالۀِ مرغ چمن و اشک یاس – مرگ غزل در شب چشمانِ داس
سوز عطش بر لب رود فرات – جوشش خون از رگ آب حیات
فاطمه پوشیده به تن رخت داغ – خمشده سروی دگر او را به باغ
میرسد از مُلک ری آوای غم – خون چکد از دیدۀِ اهل حرم
چشم سحر از غم باران تر است – شیعه عزادار غمی دیگر است
موکب زینب ز دمشق آمده – روز عزای شه عشق آمده
جان ولایت ز تنی میرود – عبدالعظیم حسنی میرود
ای به پناه آمده از راه دور – مُلک ری از عطر تو لبریز نور
سبط نبی، ای حسنی شاه عشق – همدم زینب به پگاه دمشق
ای جگرت خون زِ غم کربلا – ثقةُ الاسلام دیارِ ولا
ای ز ولایت شده عالیمقام- ای پسر فاطمه، آقا سلام
عبدالعظیم حسنی شاه ما – مَحرم با اشک و غم و آه ما
ای حسنی زادۀِ اولاد یاس – عارفِ آگاهِ ولایت شناس
ای به پناه آمده بر مُلک ری – میچکد از لعل لبان تو مِی
ساقیِ میخانۀِ زهرا تویی – حضرت عشقی و مُعلا تویی
مرقد تو بوی خدا میدهد – بوی امام شهدا میدهد
خفته به آغوش درختان سیب – ای همۀِ آل عبا را حبیب
عطر محمد حرمت میدهد – اشک علی بوی غمت میدهد
داغ علی بر جگرت داشتی – بیرق حق را تو برافراشتی
مرقد پاک تو به ری، شاه عشق – فاطمیون را شده درگاه عشق
ای حرمت جلوۀِ باغ جنان – گرد مزار تو ملک پَرزنان
فاطمه در سوگِ تو صاحبعزا – کرده سیه بر تنِ خود مرتضا
ای حسنی زادۀِ عیسی نفس – تسلیت آقای ستم دیده بَس
مصطفوی زادۀِ ایران تویی – پادشها؛ قبلۀِ تهران تویی
ای که زیارت ز تو چون کربلاست – خاک درت سرمۀِ چشمان ماست
ای که جگر گوش دل احمدی – ساقی و سقای میِ سرمدی
کرب و بلایی تو به تهران ما – قبله تو هستی به دلوجان ما
به امید ظهور حضرت یار
30 تیرماه 1395 منصور نظری